چیزی ندارم تا به تو بیاموزم
شهر ، شهر ِ فرنگه
تو را می شناسم من ؟
نگاه ِ ژرفت را می شناسم من .
می پرسی : " جها ن چگونه آغاز شد ؟
" چرا گیتی این گونه است ؟
آنچه که تو می جویی ، در من نیست . از آن روزهایی که از " هستی " می گفتیم و تو ، من را از دریچه " انفجار بزرگ" نگاه می کردی ، سال ها رفته است .
از حالم می پرسی ؛ می گویم : " خوبم ؛ خیلی خوب " . زیرا اندام هایم بگونه ای هماهنگ با هم آواز می خوانند . پس ، هم اکنون سالم ام ؛ وقتی آنها خارج از تنظیم آواز سر دهند ، آن روز احساس ِ بیماری سراغ ِ من خواهد آمد . در من نیز چون دیگر موجودات زنده ، آهنگی ویژه نوشته شده که سرگرم ِ نواختن آهنگ ِ خود هستم . این نواها نه تنها در یاخته ها و اتم هایم روان است ، بلکه تا بیکران ِ " هستی " جاری است .
...
من ، دانش ندارم ؛ چون حافظه ی خوبی نداشته و ندارم که اطلاعات فراوانی را در آن انباشته کنم . دانش را باید یاد آورد و گرنه از تو جدا می ماند، و اگر آن را بیاد نیاوری فراموشش می کنی .
آنچه را که چون غذا در خود انباشته ام کهنه شده است و آنچه که باز مانده ، بازتاب ِ کاذب است و بس .
آنچه که تو می جویی در من نیست . انسان ِ پر دانش در حافظه زندگی می کند ؛ در گذشته می زید ؛ و من در حال زندگی می کنم ، نه در خاطره .
سبک هستم من و دانش سنگین . من می خندم و بازیگوش ؛ دانش نمی تواند بخندد .
...
شما نمی توانید به یک سگ فیزیک یاد بدهید ؛ مغز آنها برای فهمیدن چنین چیزهایی ساخته نشده، اما ما چطور ؟ ما از کجا می دانیم که برای درک عمیق ترین قوانین عالم ساخته شده ایم .
...
همواره چند مشکل با نظریه ی " انفجار بزرگ " وجود داشته و دارد . انفجار دقیقا چیست ؟ فرم کلاسیک ِ نظریه ی " انفجار بزرگ " ، هیچ چیزی در باره ی اینکه چه چیزی منفجر شد و قبلش چه اتفاقی افتا د نمی گوید . آیا واقعا " انفجار بزرگ " از هیچ بود ؟
ما در دنیایی زندگی می کنیم که واقعیت و تخیل به هم می رسند . جهانی با 11 بعد و جها ن های موازی . واقعا ممکن است که ما در دنیایی باشیم که ابعاد بیشتری نسبت به چیزی که چشم می بیند داشته باشد . در جها نی بسیار عجیب تر از چیزی که فکرش را می کنیم زندگی می کنیم .
ایده ای می گوید :" هر چیزی در عالم از ریز ترین ذرات تا دور ترین ستاره ها ، از یک نوع ماده اولیه ساخته شده اند ؛ رشته های انرژی بسیار کوچک و مرتعش ، به نام " ریسمان " ، درست مثل ساز سلو که می تواند انواع نت های موسیقی را بنوازد . این ایده به طرز شگفت آوری ساده است .
کاری که نظریه ی " ریسمان " می کند پاسخ به همان سئوالی است که کردی :
جها ن چگونه آغاز شد ؟
چرا جهان اینگونه است ؟
باید گفت که نظریه ی " ریسمان " هنوز نو پاست .
...
عالم بی معنی نیست ، باید معنایی داشته باشد .
از نظریه ی " ریسمان " سپاسگزار باید بود که چشم اندازی تازه به سا زوکار داخلی جها ن ، به ما می دهد .
...
بی تکلف می گویم :
" اندک دانشی که در من انباشته شد ، تاثیر کاذب داشت و تو فکر کردی من می دانم و من ، باورم شد !! "
من می خندم . بازیگوشی و خنده در دانش نیست . سبک نیست دانش چون خرد . من در حال زندگی می کنم، نه در خاطره
...
به این نگا ره نگاه کن ؛ کهکشا ن ِ" راه شیری " است و خورشید ما ، یکی از 200 میلیارد ستاره ی این کهکشان است .گوی جنبای زمین کجاست ؟
" صور فلکی " با تنها 9000 ستاره ی درخشان در آسمان و در هماهنگی با منظومه های برون کهکشانی را در این نقشه می توان دید واین ، تنها گوشه ای از آسمان است .
...
با دیدن شروع کن ، تا بتوانی به سوی نا دیدنی ،جهشی بزرگ انجام دهی
آیا در دنیایی که واقعیت و تخیلات به هم می رسند زندگی می کنیم ؟ . نگو که این پندار نا درست است کمی مراقب باش پیش از آنکه بگویی : " کا ملا نا درست است "
من ِ شهر فرنگی ، سیاهچاله را در خود می بینم. مردم پیرامونم را در بی تفاوتی سرگردان می بینم . آیا عاطفه مرده است ؟
...
زیباست رقص ِ ریز دانه های انرژی در گیتی ، که چون رشته های یک ساز سلو ، به بالا و پائین می پرد .
من ، می خندم ، چون دانشی ندارم . بازیگوشی در دانش نیست . چه خوب !!!
Astronomers have pushed NASA’s Hubble Space Telescope to its limits by finding what is likely to be the most distant object ever seen in the universe. The object’s light traveled 13.2 billion years to reach Hubble, roughly 150 million years longer than the previous record holder. The age of the universe is approximately 13.7 billion years.” Quoted from the NASA press release
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر