اتومبیلی خا ک بر سر و رویش چسبیده در پیا ده رو می ایستد ؛ جاوی در تعمیرگاه مکانیکی .مردی جوا ن از آ ن پیاده می شود ؛ چشم به این سو و آ ن سو می چرخا ند . سر مکانیک را می جوید . سرمکانیک در خیا با ن است ؛ از این ور به آ ن ور خیابا ن به ویزیت اتومبیل ها ی بیما ر می شتا بد ؛ را ه نمی رود ؛ می دود . شاگرد مکانیک ها ی ریز و درشت ، ابزار در دست ، بی شتا ب و آ رام ، در کارگا ه و پیا ده رو ، ول اند .
راننده ی اتومبیل خا ک بر سر و روی ، آ را یش برخی از جوانا ن امروزی دارد ؛ ابرو ها بدقت ، آرایش شده است .
آهنگی با ریتم عربی ، که " دام دام " کوبش بر " تمپو " ، ساز اول است ، در فضا چون دیو باد می چرخد ؛ آوای زنی جوان در آ ن میا ن شنیده می شود . با احتیاط و پوزش ، از مرد جوان راننده می پرسم ؛ این چه موسیقی است؟ می گوید : قدیمی ! چیزی دستم را نمی گیرد . می گویم : موسیقی ایرا نی و یا عربی که نیست . موسقی ترک عثما نی هم که نیست . جوان را ننده ، با تعجب نگا هم می کند و چیزی نمی گوید . می گویم : موسیقی کلا سیک ایرا نی یا غربی هم که نیست . " راک "، " جاز "، ، پاپ "، " رپ " و ... هم که نیست . سر مکانیک ، سرش را از داخل موتوراتومبیلی که سرگرم تنظیم آ ن است به سوی من می چرخا ند و می گوید : موسیقی کلا سیک است ! سر در گم تر می شوم و از سئوال خود پشیما ن .
را ننده ی جوا ن از من می پرسد ، " شما چه سا زی می زنید ؟ بر جا ی خود میخکوب می شوم .
راننده ی جوا ن پیرهن سیا ه بر تن ، در خدمت سربا زی است و فوق دیپلم " دامپروری " ، است .
رضا تا با ن – 12 مهر ماه 1387
... دبستا ن
از جلوی مدرسه ای پسرانه رد می شوم ؛ ما درا ن جوا ن ، در پیاده رو ، در جلوی در مدرسه به انتظار فرزندا ن شا ن ایستا ده اند ؛ با هم گپ می زنند .
همهمه و جیغ بچه ها در فضا می دود و بازی می کند . صدای زیر زنا نه از بلند گوی مدرسه ، به روشنی شنیده می شود . می گوید : ... آ فرین به بچه ها ی خوشگل . درست شنیده ام ! مگر مدرسه پسرا نه نیست ؟ پس ، توصیف خوبی پسرآ ن هم خوشگلی است !
مادری گوشی بر گوش چسبا نده و آ دا مس در دها ن چرخا ن ، با صدا ی کفش نوک تیزش ، من را به خود می آ ورد .
راننده ی اتومبیل خا ک بر سر و روی ، آ را یش برخی از جوانا ن امروزی دارد ؛ ابرو ها بدقت ، آرایش شده است .
آهنگی با ریتم عربی ، که " دام دام " کوبش بر " تمپو " ، ساز اول است ، در فضا چون دیو باد می چرخد ؛ آوای زنی جوان در آ ن میا ن شنیده می شود . با احتیاط و پوزش ، از مرد جوان راننده می پرسم ؛ این چه موسیقی است؟ می گوید : قدیمی ! چیزی دستم را نمی گیرد . می گویم : موسیقی ایرا نی و یا عربی که نیست . موسقی ترک عثما نی هم که نیست . جوان را ننده ، با تعجب نگا هم می کند و چیزی نمی گوید . می گویم : موسیقی کلا سیک ایرا نی یا غربی هم که نیست . " راک "، " جاز "، ، پاپ "، " رپ " و ... هم که نیست . سر مکانیک ، سرش را از داخل موتوراتومبیلی که سرگرم تنظیم آ ن است به سوی من می چرخا ند و می گوید : موسیقی کلا سیک است ! سر در گم تر می شوم و از سئوال خود پشیما ن .
را ننده ی جوا ن از من می پرسد ، " شما چه سا زی می زنید ؟ بر جا ی خود میخکوب می شوم .
راننده ی جوا ن پیرهن سیا ه بر تن ، در خدمت سربا زی است و فوق دیپلم " دامپروری " ، است .
رضا تا با ن – 12 مهر ماه 1387
... دبستا ن
از جلوی مدرسه ای پسرانه رد می شوم ؛ ما درا ن جوا ن ، در پیاده رو ، در جلوی در مدرسه به انتظار فرزندا ن شا ن ایستا ده اند ؛ با هم گپ می زنند .
همهمه و جیغ بچه ها در فضا می دود و بازی می کند . صدای زیر زنا نه از بلند گوی مدرسه ، به روشنی شنیده می شود . می گوید : ... آ فرین به بچه ها ی خوشگل . درست شنیده ام ! مگر مدرسه پسرا نه نیست ؟ پس ، توصیف خوبی پسرآ ن هم خوشگلی است !
مادری گوشی بر گوش چسبا نده و آ دا مس در دها ن چرخا ن ، با صدا ی کفش نوک تیزش ، من را به خود می آ ورد .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر