... جلوی مان یک قطعه کویر نمک گسترده است ؛ و ما از تپه ی شنی که کاملا در کنار کویر قرار داردمی گذریم . بعضی از این تپه های شنی ، به خاطر ریشه های "تاغ"، سخت شده اند. این ها تپه های شنی کوچکی هستند و شیب تندشان ، در سمتی که باد نمی گیرد، به سمت شرق و شرق ،جنوب شرقی است. زمین از خاک رس ِ سرخ رنگ است ، که در جاهای تر ، مثل صابون لیز است . در روی این خاک است که تپه های شنی ، درست شده است. گاهی این تپه ها ، بصورت یک سلسله بر هم آمیخته اند و بعد بشکل هرم ها یی جدا از هم ، سر از زمین بیرون آورده اند.
... راهنمای ما با اطمینان می گوید ، وقتی در کویر و اطرافش بارانی شدید و طولانی می بارد ، تمام کویر نمک به شدت باتلاقی و شل می شود ؛ و آب تقریبا 8 تا 14 روز در منطقه ای وسیع می ایستد؛ این مرد ، کویر را "ریگ جن" می نامید و با این اسم منظورش این بود که در قسمتهای داخلی کویر ، چیزی جز جن وجود ندارد.
... آدم وقتی در کویر آب نخورد ، حالش بهتر است . ایرانی ها ، لا ینقطع آب می خورند و در عین حال ، همیشه تشنه اند.
...
در آن طرف این آخرین کوه ، در میان ِ یک گودال پهن و بزرگ، چیزی دیده می شود ، که اگر بیگانه ی بی اطلاعی آن را می دید ، گمان می کرد که دریای وسیعی را می بیند . میدانی آبی رنگ و بی انتها، با افقی یکنواخت ؛ این کویر بزرگ نمک است .کویر ِ هولناک و خطرناک، که در آن اجنه زندگی می کنند. کویری که تا کنون فقط دو نفر اروپایی ، جرات رفتن به آنجا را داشته اند.
کویر از جهاتی شباهت به یک دریای زیر زمینی ِ ماسک دار دارد. این دریا پر است از موادی که آب از اطراف ِ کویر آورده است .
کویر دریایی است که در آن،گل ولای،بیشتر از آب است . کف ِ این دریا ، بالاتر از سطح آب است؛ چون برای رسید به آب ، بایستی سطح کویر را چند سانتی متری کند.
وقتی آدم نگاهش را روی کویر می چرخاند، کویر به نظر دریایی خشک می آید و همه ی آبرفتگی هایی که به کویر می پیوندند، بی استثناء ، کاملا خشک اند.
...
پیر مردی لنگ لنگان نزدیک شد و گفت که: چهل سال است که مریض است و از من –هدین- پرسید ، که آیا کمکی از دستم بر می آید؟ من در این سفر ، داروخانه ای همراه داشتم ، که از لندن آورده بودم. اما اینکه یک چنین بیماری طولانی ، با این دواها بهبودی بیابد، انتظار ِ بزرگی بود. پیر مرد به جای دارو، چند قران پول دریافت کرد؛ و به نظر فورا به حال آمد.
به محض آنکه خورشید غروب کردو حرارت به سرعت پائین آمد، صدای خفیف و زوزه مانندی از میان تپه های شنی شنیده می شود؛ شاید این صدا ، از سرد شدن شن ها و بهم مالیده شدن شان بوجود می آید. این صدا ، آواز شبانه ی کویر است ؛ صدای این تپه های شنی ، که حالا آرامند، از هزاران سال به این طرف، بی قرار در گردش اند.
...
نور آتش ، جرقه زنان و سرخ گونه، به اطراف تابیده می شود؛ به تاغ های زیبا و کمرنگ می تابد و نور قرمز رنگی بازتاب می یابد.
... راهنمای ما با اطمینان می گوید ، وقتی در کویر و اطرافش بارانی شدید و طولانی می بارد ، تمام کویر نمک به شدت باتلاقی و شل می شود ؛ و آب تقریبا 8 تا 14 روز در منطقه ای وسیع می ایستد؛ این مرد ، کویر را "ریگ جن" می نامید و با این اسم منظورش این بود که در قسمتهای داخلی کویر ، چیزی جز جن وجود ندارد.
... آدم وقتی در کویر آب نخورد ، حالش بهتر است . ایرانی ها ، لا ینقطع آب می خورند و در عین حال ، همیشه تشنه اند.
...
در آن طرف این آخرین کوه ، در میان ِ یک گودال پهن و بزرگ، چیزی دیده می شود ، که اگر بیگانه ی بی اطلاعی آن را می دید ، گمان می کرد که دریای وسیعی را می بیند . میدانی آبی رنگ و بی انتها، با افقی یکنواخت ؛ این کویر بزرگ نمک است .کویر ِ هولناک و خطرناک، که در آن اجنه زندگی می کنند. کویری که تا کنون فقط دو نفر اروپایی ، جرات رفتن به آنجا را داشته اند.
کویر از جهاتی شباهت به یک دریای زیر زمینی ِ ماسک دار دارد. این دریا پر است از موادی که آب از اطراف ِ کویر آورده است .
کویر دریایی است که در آن،گل ولای،بیشتر از آب است . کف ِ این دریا ، بالاتر از سطح آب است؛ چون برای رسید به آب ، بایستی سطح کویر را چند سانتی متری کند.
وقتی آدم نگاهش را روی کویر می چرخاند، کویر به نظر دریایی خشک می آید و همه ی آبرفتگی هایی که به کویر می پیوندند، بی استثناء ، کاملا خشک اند.
...
پیر مردی لنگ لنگان نزدیک شد و گفت که: چهل سال است که مریض است و از من –هدین- پرسید ، که آیا کمکی از دستم بر می آید؟ من در این سفر ، داروخانه ای همراه داشتم ، که از لندن آورده بودم. اما اینکه یک چنین بیماری طولانی ، با این دواها بهبودی بیابد، انتظار ِ بزرگی بود. پیر مرد به جای دارو، چند قران پول دریافت کرد؛ و به نظر فورا به حال آمد.
به محض آنکه خورشید غروب کردو حرارت به سرعت پائین آمد، صدای خفیف و زوزه مانندی از میان تپه های شنی شنیده می شود؛ شاید این صدا ، از سرد شدن شن ها و بهم مالیده شدن شان بوجود می آید. این صدا ، آواز شبانه ی کویر است ؛ صدای این تپه های شنی ، که حالا آرامند، از هزاران سال به این طرف، بی قرار در گردش اند.
...
نور آتش ، جرقه زنان و سرخ گونه، به اطراف تابیده می شود؛ به تاغ های زیبا و کمرنگ می تابد و نور قرمز رنگی بازتاب می یابد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر