چوپانی که تازه سر رسید ، خیلی دلش می خواست در باره ِ سفر من و هدف آن چیزی بداندو می گفت : که این موضوع را نمی تواند بفهمد ، که آدم ها یی که هنوز صاحب ِ پنج حس خود هستند ، چطور با میل خود قدم به کویر می گذلرند؛ جایی که به احتمال قوی، جان آنها را خواهد گرفت ؛ جایی که ارواح در آن خانه دارند و با بازی خود سرگرمند.
او نمی دانست که هدف این سفر در کویر این است که بتوان با کویر ، با کویر ِ نمک مرطوب ، و گودال ِ عظیم مسطحش آشنا شد و دید که کویر ، چگونه در حاشیه ِ خود به کویر و صحرایی بی آب و علف تبدیل می شود.
...
میرزا ، شب ها از یک کتاب ِ مذهبی ، برای دیگران افسانه می خواند ؛ و شنوندهای او که دور آتش جمع شده اند ، می نشینند و یا به حالتی راحت دراز می کشند ؛ چپق دود می کنند و قلیان را دست به دست می گردانند، که صدایش ، تمام ِ شب به گوش می رسد . حتی وقتی که در اتراق همه چیز ساکت است .
...
هوا هنوز هم به شدت مه آلود و گرفته است . ذره های کوچک برف ، از میان ِ مه غلیظ ، به زمین می افتد . آتش ساربانها ، نورش را به تپه های سرخ و سفید ِ پشت اتراق می انداخت و در سمت شرقی ، بیابان در تاریکی ِ غلیظی گم شد ؛ و شب ،ساکت و با شکوه ، به زمین بازگشت.
...
از هفت سیاه چادر می گذریم . همه جای چادر بسته است ؛ ساکنین این چادر ها ، ژنده پوش اتد و کثیف . با این وصف شکل وقواره ای الوان دارند؛ زنها بی چادرند و لباسها یشان اقلا زمانی رنگ سرخ داشته است.
.... مردی از ورامین تعریف کرد که چهار سال پیش ، کاروانی که از قم بود ، راه گم کرده و سر از حوزه ی سیاه کوه در آورده است ؛ حدود ده فرسخ به کوهستان مانده ، کاروان به شور آب رسیده است و همه ِ شترها با بارشان بی آنکه نشانی از آنها مانده باشد ، گم شده اند. آنها به زمین ِ نرم رفته اند ؛ و دو تا از راهنما ها ، یخ زده اند. همین مرد عقیده داشت که اگر در میان ِ کویر بزرگ، دچار باران ِ شدیدی بشویم ، وضع بدی خواهیم داشت ؛ چون باران، زمین ِ اطراف را آن چنان نرم خواهد کرد که مما قادر به حرکت به هیچ طرفی نخواهیم بود.
کدخدا بما گفته بود ، که در صورت کم آبی ، به دقت متوجه ی حرکت گور خرها باشیم ؛ چون وقتی گورخرها ، گله وار به طرف ِ نقطه ِ معینی حرکت می کنند ، می توان مطمئن بود که به طرف چشمه ای می روند.
... در دهکده ی علم یک روز استراحت در حق خود روا داشتیم ، این دهکده ِ کوچک 949 متر از سطح دریا ارتفاع داردو جزیره ی تنهایی است در دریای کویر. این ده ده سال عمرداردو جمعیت آن پانزده نفر است ، که فقیرند. سه زنبودند ویک دختر و بقیه یا مرد بودند و یا پسر بچه.
حاجی حسن ، ثروتمند ترین و پیر ترین ساکن ده ، مردی که 57 سال دارد و وقتی که گفتم ، از جهت تپه های شنی بر می آید که بادهای شرقی ، حکمروایی زیادتری بر منطقه دارند ، گفت که تپه های شنی ، پس از بادهای شدید شرقی ، رویشان را به طرف غرب بر می گردانند.
او نمی دانست که هدف این سفر در کویر این است که بتوان با کویر ، با کویر ِ نمک مرطوب ، و گودال ِ عظیم مسطحش آشنا شد و دید که کویر ، چگونه در حاشیه ِ خود به کویر و صحرایی بی آب و علف تبدیل می شود.
...
میرزا ، شب ها از یک کتاب ِ مذهبی ، برای دیگران افسانه می خواند ؛ و شنوندهای او که دور آتش جمع شده اند ، می نشینند و یا به حالتی راحت دراز می کشند ؛ چپق دود می کنند و قلیان را دست به دست می گردانند، که صدایش ، تمام ِ شب به گوش می رسد . حتی وقتی که در اتراق همه چیز ساکت است .
...
هوا هنوز هم به شدت مه آلود و گرفته است . ذره های کوچک برف ، از میان ِ مه غلیظ ، به زمین می افتد . آتش ساربانها ، نورش را به تپه های سرخ و سفید ِ پشت اتراق می انداخت و در سمت شرقی ، بیابان در تاریکی ِ غلیظی گم شد ؛ و شب ،ساکت و با شکوه ، به زمین بازگشت.
...
از هفت سیاه چادر می گذریم . همه جای چادر بسته است ؛ ساکنین این چادر ها ، ژنده پوش اتد و کثیف . با این وصف شکل وقواره ای الوان دارند؛ زنها بی چادرند و لباسها یشان اقلا زمانی رنگ سرخ داشته است.
.... مردی از ورامین تعریف کرد که چهار سال پیش ، کاروانی که از قم بود ، راه گم کرده و سر از حوزه ی سیاه کوه در آورده است ؛ حدود ده فرسخ به کوهستان مانده ، کاروان به شور آب رسیده است و همه ِ شترها با بارشان بی آنکه نشانی از آنها مانده باشد ، گم شده اند. آنها به زمین ِ نرم رفته اند ؛ و دو تا از راهنما ها ، یخ زده اند. همین مرد عقیده داشت که اگر در میان ِ کویر بزرگ، دچار باران ِ شدیدی بشویم ، وضع بدی خواهیم داشت ؛ چون باران، زمین ِ اطراف را آن چنان نرم خواهد کرد که مما قادر به حرکت به هیچ طرفی نخواهیم بود.
کدخدا بما گفته بود ، که در صورت کم آبی ، به دقت متوجه ی حرکت گور خرها باشیم ؛ چون وقتی گورخرها ، گله وار به طرف ِ نقطه ِ معینی حرکت می کنند ، می توان مطمئن بود که به طرف چشمه ای می روند.
... در دهکده ی علم یک روز استراحت در حق خود روا داشتیم ، این دهکده ِ کوچک 949 متر از سطح دریا ارتفاع داردو جزیره ی تنهایی است در دریای کویر. این ده ده سال عمرداردو جمعیت آن پانزده نفر است ، که فقیرند. سه زنبودند ویک دختر و بقیه یا مرد بودند و یا پسر بچه.
حاجی حسن ، ثروتمند ترین و پیر ترین ساکن ده ، مردی که 57 سال دارد و وقتی که گفتم ، از جهت تپه های شنی بر می آید که بادهای شرقی ، حکمروایی زیادتری بر منطقه دارند ، گفت که تپه های شنی ، پس از بادهای شدید شرقی ، رویشان را به طرف غرب بر می گردانند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر