کیهان شناسی ما را به اولین ثانیه های وجود عالم برده است ، اما علم هرچه بیشتر آشکار می شود ، پرسش های بیشتری بر جای می گذارد.
... ساده ترین سوال را در نظر بگیریم : چرا به جای اینکه ، هیچ چیز وجود نداشته باشد ، چیزی وجود دارد؟ نظریه ی "مه بانگ:، با همه ی نیرومندی ، نمی تواند به ما بگوید در ابتدای کار اصلا چرا و چگونه مه بانگ رخ داد.برخی فیزیک دان ها می گویند بر اساس مکانیک کوانتوم، فضای تهی پر از تلاطم ذرات موسوم به ذرات مجازی است که لحظه ای به عرصه ی حیات می جهند و ناپدید می شوند؛ شاید در نظر این فیزیکدان های ، کل عالم همچون نوعی ذره ای مجازی آغاز شده است . اما فیزیک دان ها صادق اذعان خواهند کرد که به طور مطلق هیچ نظری راجع به این ندارند که چرا به جای هیچ چیز ، چیزی هست. چه چیزی قواعد مکانیک کوانتوم را که فرضا خلق کوانتوم را امکان پذیر می کند به وجود آورد؟
پرسش بعدی این است : چرا عالم به شکل کنونی به نظر می رسد و نه به شکل دیگر؟ چرا با این قوانین ِ طبیعی کنونی ، واقعیت یکسره تغییر می کند. اگر نیروی گرانش حتی اندکی قوی تر می بود انبساط عالم تقریبا بلا فاصله پس از مه بانگ متوقف می شد و عالم در سیاه چاله ای فرو می ریخت؛ اگر این نیرو کمی ضعیف تر بود ، عالم با چنان سرعتی از هم می پاشید که ستاره ها ، کهکشان ها . سیاره ها هرگز نمی توانستند شکل بگیرند. "لاورنس کرا یوس"، فیزیکدان، شانس این را که نیروی گرانش دقیقا همان اندازه ای باشد که برای بوجود آمدن کیهان لازم است ، همسان ِ این شانس می داند که کسی حدس بزند دقیقا چند اتم در خورشید وجود دارد.
...
"ریچارد داوکینز"، زیست شناس، روزگاری اعلام کرد که حیات " دیگر یک راز نیست"، زیرا با نظریه ی داروین مبنی بر تحول از راه انتخاب طبیعی ، این راز حل شده است. اما به واقع با وجود همه ی روشنگری های نظریه ی داروین و مدلهای مدرن تر زیست شناختی مانند زیست شناسی ملکولی و ژنتیک ، هنوز زندگی یک معمای کامل است . هیچگدام از این رشته های علمی نمی توانندبه ما بگویند که اصلا چرا حیات روی کره ی زمین پدیدار شد و آیا پیدایش آن یک رویداد احتمالی بود یا یک شانس استثنایی. "داوکینز" و دیگران بر این باورند که حیت یک پدیده ی نیرومند است که در سراسر عالم رخ می دهد، اما هیچ گواه غلمی پشتوانه ی این باور نیست. بعد از دهها سال پژوهش ، هیچ علامتی از حیات در جای دیگری از عالم یافت نشده است. تا آنجا که می دانیم ، زندگی در حدود 5/3 میلیارد سال قبل ، فقط یک بار بر روی زمین پدیدار شده است . تلاش هایی که برای تکرار منشاء حیات در آزمایشگاه صورت گرفته پژوهشگران را بیش از همیشه متعجب کرده که حیات چگونه رخ می دهد. "فرانسیس کرک"، برنده ی جایزه ی نوبل ، روزگاری با گلایه می گفت : به نظر می رسد چیزی شبیه یک معجزه منشاء حیات است.
بسیاری از دانشمندان معتقدند پس از آنکه تحول حیات بر روی زمین آغاز می شود، دیگر فقط زمان است که موجوداتی به پیچیدگی ما را تولید می کند. اما تاریخ حیات بر روی کره ی زمین ، پشتوانه چنین دید گاهی نیست . نزدیک به 80 در صد دوره ی 5/3 میلیارد ساله ی حیات ، یکسره مربوط به ارگانیسم های یک سلولی همچون باکتری ها و جلبک ها بود . چیزی که زیست شناسان احتمالا هرگز بطور دقیق نخواهند دریافت که چه رخداد که دوران خرچنگ های بند بندی ، دایناسور های "تراسراتاپس و دیگر موجودات پر سلولی ، آغاز شد.
" استیون جی گولد"، دیرین شناس می گوید : تصادف. شانس محض. نقش بزرگی در پدیداری نوع انسان داشته است . "گولد" می گوید : اگر زندگی بر روی کره ی زمین یک میلیون بار از اول آغاز می شد احتمال داشت که هرگز دو باره پستانداران بوجود نیایند . انسان که جای خود دارد.
" ارنست مایر"، زیست شناس نیز بر این گمان است که ما شاید تنها شکل حیات در کهکشان و احتمالا در سراسر عالم باشیم که قادر به ابداع رادیوها و دیگر فنآوری های ارتباطی هستیم . بهمین دلیل "مایر" معتقد است که جست و جوی موجودات هوشمند فرازمینی ، که آسمان ها را برای یافتن ِ امواج رادیویی فرا زمینی می کاود ، کوششی محکوم به شکست است
" استون واینبرگ" فیزیک دان ذرات ، روزگاری نوشت: هرچه عالم قابل درک تر به نظر می رسد ، بی معنا تر می نماید.
... ساده ترین سوال را در نظر بگیریم : چرا به جای اینکه ، هیچ چیز وجود نداشته باشد ، چیزی وجود دارد؟ نظریه ی "مه بانگ:، با همه ی نیرومندی ، نمی تواند به ما بگوید در ابتدای کار اصلا چرا و چگونه مه بانگ رخ داد.برخی فیزیک دان ها می گویند بر اساس مکانیک کوانتوم، فضای تهی پر از تلاطم ذرات موسوم به ذرات مجازی است که لحظه ای به عرصه ی حیات می جهند و ناپدید می شوند؛ شاید در نظر این فیزیکدان های ، کل عالم همچون نوعی ذره ای مجازی آغاز شده است . اما فیزیک دان ها صادق اذعان خواهند کرد که به طور مطلق هیچ نظری راجع به این ندارند که چرا به جای هیچ چیز ، چیزی هست. چه چیزی قواعد مکانیک کوانتوم را که فرضا خلق کوانتوم را امکان پذیر می کند به وجود آورد؟
پرسش بعدی این است : چرا عالم به شکل کنونی به نظر می رسد و نه به شکل دیگر؟ چرا با این قوانین ِ طبیعی کنونی ، واقعیت یکسره تغییر می کند. اگر نیروی گرانش حتی اندکی قوی تر می بود انبساط عالم تقریبا بلا فاصله پس از مه بانگ متوقف می شد و عالم در سیاه چاله ای فرو می ریخت؛ اگر این نیرو کمی ضعیف تر بود ، عالم با چنان سرعتی از هم می پاشید که ستاره ها ، کهکشان ها . سیاره ها هرگز نمی توانستند شکل بگیرند. "لاورنس کرا یوس"، فیزیکدان، شانس این را که نیروی گرانش دقیقا همان اندازه ای باشد که برای بوجود آمدن کیهان لازم است ، همسان ِ این شانس می داند که کسی حدس بزند دقیقا چند اتم در خورشید وجود دارد.
...
"ریچارد داوکینز"، زیست شناس، روزگاری اعلام کرد که حیات " دیگر یک راز نیست"، زیرا با نظریه ی داروین مبنی بر تحول از راه انتخاب طبیعی ، این راز حل شده است. اما به واقع با وجود همه ی روشنگری های نظریه ی داروین و مدلهای مدرن تر زیست شناختی مانند زیست شناسی ملکولی و ژنتیک ، هنوز زندگی یک معمای کامل است . هیچگدام از این رشته های علمی نمی توانندبه ما بگویند که اصلا چرا حیات روی کره ی زمین پدیدار شد و آیا پیدایش آن یک رویداد احتمالی بود یا یک شانس استثنایی. "داوکینز" و دیگران بر این باورند که حیت یک پدیده ی نیرومند است که در سراسر عالم رخ می دهد، اما هیچ گواه غلمی پشتوانه ی این باور نیست. بعد از دهها سال پژوهش ، هیچ علامتی از حیات در جای دیگری از عالم یافت نشده است. تا آنجا که می دانیم ، زندگی در حدود 5/3 میلیارد سال قبل ، فقط یک بار بر روی زمین پدیدار شده است . تلاش هایی که برای تکرار منشاء حیات در آزمایشگاه صورت گرفته پژوهشگران را بیش از همیشه متعجب کرده که حیات چگونه رخ می دهد. "فرانسیس کرک"، برنده ی جایزه ی نوبل ، روزگاری با گلایه می گفت : به نظر می رسد چیزی شبیه یک معجزه منشاء حیات است.
بسیاری از دانشمندان معتقدند پس از آنکه تحول حیات بر روی زمین آغاز می شود، دیگر فقط زمان است که موجوداتی به پیچیدگی ما را تولید می کند. اما تاریخ حیات بر روی کره ی زمین ، پشتوانه چنین دید گاهی نیست . نزدیک به 80 در صد دوره ی 5/3 میلیارد ساله ی حیات ، یکسره مربوط به ارگانیسم های یک سلولی همچون باکتری ها و جلبک ها بود . چیزی که زیست شناسان احتمالا هرگز بطور دقیق نخواهند دریافت که چه رخداد که دوران خرچنگ های بند بندی ، دایناسور های "تراسراتاپس و دیگر موجودات پر سلولی ، آغاز شد.
" استیون جی گولد"، دیرین شناس می گوید : تصادف. شانس محض. نقش بزرگی در پدیداری نوع انسان داشته است . "گولد" می گوید : اگر زندگی بر روی کره ی زمین یک میلیون بار از اول آغاز می شد احتمال داشت که هرگز دو باره پستانداران بوجود نیایند . انسان که جای خود دارد.
" ارنست مایر"، زیست شناس نیز بر این گمان است که ما شاید تنها شکل حیات در کهکشان و احتمالا در سراسر عالم باشیم که قادر به ابداع رادیوها و دیگر فنآوری های ارتباطی هستیم . بهمین دلیل "مایر" معتقد است که جست و جوی موجودات هوشمند فرازمینی ، که آسمان ها را برای یافتن ِ امواج رادیویی فرا زمینی می کاود ، کوششی محکوم به شکست است
" استون واینبرگ" فیزیک دان ذرات ، روزگاری نوشت: هرچه عالم قابل درک تر به نظر می رسد ، بی معنا تر می نماید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر