۱۳۸۷ تیر ۷, جمعه

زیتون پر مشتری ا ست . جوشش زندگی در شب

زيتو ن پر مشتري ا ست !
شب در را ه ا ست . چراغها از پس هم روشن مي شود . و اينك جوشش زيبا ي زند گي ، در شب .
پنجره ي اشپزخا نه ا ي رو به كوچه ، باز مي شود ؛ زني جوا ن ، سخا وتمندا نه ، زبا له ي خا نه اش را به بيرو ن مي اندازد .
در اپارتما ني باز مي شود ؛ مردي زير پوش بي استين بر تن ، سطلي پر از زبا له را در پياده رو مي گذارد.
سا عت 9 شب ا ست . گربه ها ي محله ، با شتا ب ، غذا ي روزا نه شا ن را از اين همه سخاوتمندي ها، انتخا ب مي كنند .
...
" زيتو ن"، اشپز خا نه ا ي ا ست در نبش چا ر سو يي فرعي ؛ از نيم روز تا – بوق سگ – " غذا ي اما ده" به گرسنه گا ن چشم ودل ، پيشكش مي دارد ؛ با انداز ه اي كه جوا نا ن سير شوند و ما بقي ، در خيا با ن اندازند ؛ قيمت ها را مي گويند منا سب ا ست . سخاوتمنا نه و بي ريا ! اينطور نيست ؟
" زيتو ن " . شعبه و نما يند گي در جا يي ديگر ندا رد . " زيتو ن " . پر مشتر ي ا ست .؛ با يد انتظا ر كشيد . و يا زود جنبيد .
...
رنگ ابي تا بلو ي بسيار بزرگ " زيتو ن "، نيز اشتها اور ا ست . نوري رويا يي ، به سن نما يش پخش ا ست ، و اشپزبا شي ها ي جوا ن ، با لبا س رسمي مارك دار ، در جا ي خود مي رقصند . نما يش " جهنم "، بر پا ا ست . گوشت بهم فشرده ، به شيوه و نا م مرد ما ن ان سو ي مرز ، به گرد جهنم ، مي چرخد ؛ شيو ن و" وز وز" سر خ شدن ا ست كه اشتها مي افريند . –Dollarma- و در جهنمي ديگر ، غذا ي اما د ه ي مرد ما ن كرانه ي شما لي دريا ي مد يترا نه ، پخته مي شود ؛ در جهنم را بسته اند ؛ صدا يي بگو ش نمي رسد . Pizza - -
...
صحنه گردا ن نما يش " زيتو ن" مردا ني درشت استخوا ن از كوهپا يه سبلا ن اند ، كه با سناريوي عربي- لبنا ني " فلا فل" ، شهر ت يا فتند .
...
جو شش ، جو شش زند گي ا ست و لذ ت از وقت رها يي از كا ر روزا نه .
جوا نا ن ، اخرين رهنمود ها ي ما هواره اي را در ارا يش و لبا س ، از يا د نبرد ه اند .
...
جواني روستا يي شهري شده ، " با طوم" ، بر كمر بسته ، راهنما ي اتو مبيل مشتريا ن "زيتو ن" ا ست .
كيسه ها ي زبا له ي ول شده در خيا با ن ، در زير لاستيك ما شين ها ي " ايرود ينا ميك" امروزين ، له مي شود . امشب گربه ها ، كوفته هم دارند؛ جويد ن لازم نيست ،چو ن ساندويچ ها ي "زيتو ن" كه به تند ي فر مي رود. وقت برا ي گربه ها ي بينوا تنگ ا ست . زوز ه ي بم " زبا له بر " شهرداري ، از د ور مي ايد .
...
نور اتومبيلي بر سر و صورت سگي لوس كرده و از ارايشگاه امده ة در بغل جواني ابرو برداشته مي افتد ؛" توله سك" ، با نگا ه بي احسا س يك ديكتا تور ، به گربه هاي بي خا نما ن ، فخر مي فروشد ؛ صا حبش ، پس مانده ي ساندويچ خوشمزه ي سوس اندود خود را سخا وتمندا نه در خيا با ن خواهد اندا خت . كر چه گربه ها از "پيتزا" و" ساندويچ ويژ ه " ؛ زده شده ا ند .
...
پشت با م "زيتو ن" ، پر ا ست از كيسه ها ي نا ن فانتز ي خشك مصرف نشده اي كه به گا ود ا ري و يا كارخا نه ها ي " نا ن فانتز ي " و... فروخته خوا هد شد .
...
چر خه غذا يي ادامه دارد . كسي از گرسنگي جا ن نخوا هد دا د ؛ حتي ان مرد نگرا ن، كه در تاريكي ، در ز با له دا ن شهرداري ، پس ما نده ها را مي كا ود.
"
چا ي نگرا ني نيست . زيتو ن ، پر مشتر ي ا ست .
واپسين شب فروردين ما ه 1387 خورشيدي
رضا تا با ن

سفر به ا ورمیه - دا غ سیلا ب بر جا ی ما ند ه بر پل خا تو ن -

قزلار چا ي
سفر به اورميه
دگر بار ، ا ين با ر ، داغ سيلا ب برجا ي ما نده بر پل خا تو ن ، جا يي كه
رود خا نه هاي قطور و الند ، همد يگر را در اغو ش مي گير ند و گل روا ن خود را سخاوتمندانه در كفه اي رسي بر جاي مي گذارند ، مجبور به توقف ما ن مي نما يد . پاره هاي تن قطور چا ي
وا لند را اين جا و انجا مي بينم .
بهار 1372 خورشيد ي

سه شنبه 28 ارديبهشت ماه 1372 خورشييدي
ما به ديدار " قزلرچاي" ، به سوي سيه چشمه مي رويم . هفت روز است كه "نازلوچاي" هم اوا با خواهر انش ، گل بر چهره ، مي خروشد. درياچه ، كه سينه به تسلي اش
گشوده ، تلخ كام و شور مزه ، به ارامي گل از رويش مي شويد .
اب گل خواهد كه در دريا رود گل گرفته پا ي او را مي كشد
گر رها ند پا ي خود از دست گل گل بما ند خشك و او شد مستقل
... " مولانا جلا ل الد ين محمد "
رود دخترا ن - قز لر چا ي- از دو سو ، به سينه گرم مادر – اورميه- مي رسند :
اجي چاي، كنبر چاي، المالو چاي، صوفي چاي، مردوق چا ي، ليلا ن چاي، سيمينه رود ، زرينه رود و ...از سوي خاور ؛ و باراندوز چاي ، شهر چاي، روضه چاي، نازلو چاي، زولا چاي، قطور چاي ، اق چاي، و زنگمار چاي ، از سوي باختر .
رودخا نه ها ، بار رسوبي سنگين خود را در سينه كم شيب مادر ، به ارامي بر زمين مي گذارند . چرخش و پراكنش اين بار رسوبي در درياچه اورميه ، بيا ن از دو جريا ن حيا تي اب در نزديكي ساحل دارد. افزون بر مواد معلق ورودي ، رسوبات در جا در خود درياچه ، از نوع ژيپس و اراگونيت – حاصل فرايند شيميايي – در دگر شكلي كف درياچه ، نقش افرين است . اين رخداد ي است نا خوشايند زيست محيطي .
گفته مي شود ، سالانه بطور متوسط دست كم 97/1 ميليون تن مواد رسوبي معلق به درياچه سرازير مي گردد.

درياچه اورميه ، امروز پهنه اي نزديك به 5000 كيلو متر مربع ، از گستره يك فرو رفتگي " زمين ساختي " – تكتو نيك - را در بردارد، در گذ شته وسعتي بيش از امروز داشته است . كاهش نزولا ت اسما ني ، تبخيرزياد و كاهش جريا ن ها ي سطحي از يكسو ، و تخريب و فرسا يش بلند ي ها ي پيرامون درياچه ، از دگر سو ، شكل امروزين را باعث است .
...
از پادگانه هاي جوان و بادبزن هاي سنگريزه اي – كواترنر – كه روستا هاي نازلو وحصار بهرا م خا ن ، بر ان پهن است، به تندي به سنگ ماسه ها و كنگلو مراي "سازند قم " مي رسيم و مي گذريم . با خمش جاده، سنگ اهكهاي دولوميتي 260 ميليون ساله " پرمين " ، ديده مي شود . از " عشقه سو " ، حدود 6 كيلو متر ، بر رو ي زمين هاي سبز زيتوني و خاكستري رنگ ماسه سنگي ، مارني – اهك و خاك رس - ، شيلي و كنگلو مرايي30 ميليو ن ساله ، مي گذريم .
در دو راهي " سرو "، مسافتي برابر 500 متر ، راه بر روي ابرفت هاي جوا ن رود خا نه اي است . با گذر از روي پادگانه هاي نو متعلق به " كواترنر " به ناگاه در سمت راست روستا ي گنبد خود مي نماياند ؛ خوابيده برپير سنگهاي 1565 ميليون سال قبل .
...
داغ بر جاي مانده برنرده در هم شده كنار پل ، و تنه درختا ن روا ن در " گل اب "، كه در زير تابش كمرنگ خورشيد ، مسين رنگ است ، خبر از داغ رفته بر"زولو چاي" دارد .
از روي نهشته هاي سيلابي پادگانه اي جوان و بادبزن هاي سنگريزه اي ، به سلماس مي رسيم . راه از سلما س به سو ي شما ل ، به خوي مي رود ؛ بر روي نهشته هاي ابرفتي پادگانه اي و بادبزن شكل .
ابرهاي گريا ن خاكستري ، خبر از بارش دارند . بارشهاي سيل خيز ي كه تا به امروز مردم سخت كوش اين ديار را از مزرعه ها ي شا ن رانده است .
...
اق چاي را نيز چون ديگر خواهرانش ، گل بر چهر ه مي يابم . ايا اق بلاغ ، گل الود است ؟ ما به اق باش ، به دنبال سپيدي نرفتيم .
اق چاي ، كمي دور تر از ما ، دست در دست " الند " و "قطور"، به ارس خواهد رسيد.
قره ضياءالدين را به نيت " زنگمار" ، ترك مي كنيم . راهمان از "سياه چشمه " خواهد رفت ؛ از قره بلاغ .
برروي ابرفت هاي جوا ن ، رو به باختر ، از "نعلبند" و "سلوكا"مي گذريم . شتا با ن فرصت درنگ نيست ؛ خورشيد رو به باختر دارد . گسله اي رخ مي نمايد ، " قرنقو"، در ميانه اين گسل ، بر زمين چسبيد ه است ؛ در كنار پادگانه اي جوا ن .
ابرهاي خاكستري ، چهره در هم مي كشند و كليساي "ننه مريم " را از من مي دزدند.
از "عباس كندي" ، تا "قره كليسا"، پهنه اي است سيلابي و ابرفتي . "قره كليسا " را بلندي هاي اهكي و كنگلومرايي ، در بر گرفته است .
...
راه از سيه چشمه به " كليسا كندي" مي رود .
گستره سيلابي ، به نا گاه دامن مي گسترد و پيكر افتاده در زير سم اسبا ن "جنك چالدران "را ، به نرمي در اغوش مي گيرد.
صداي طبل و شيون شيپورشا ن را مي شنوم . اكنون به ماتم نشسته ام . همه ، خاكستري است .
كشيد ند در كوي دلدادگا ن ميا ن دل و كام ديوارها
" علامه طبا طبا يي"
... 23 دي ماه 1372 خورشيدي
رضا تا با ن

۱۳۸۷ تیر ۶, پنجشنبه

راز شما ره ای که در دست دا رم .جعبه ی جا د ویی .

كلاه محا فظ
يخ بلورين ، چند هفته اي است كه با گشا ده دستي در شهر پهن شده. پياده رو ها سرسره شده ا ند و سنگ فرش اذرين ورني خورده پر بها ي پياد ه روي ورودي با نك از همه جا لغزنده تر است .
برف و يخ ان را هر روز مي روبند. ايكا ش برف بود و سطح لغزا ن نبود .
از هواي يخ زده ، به درون بانك مي لغزم . شماره اي بر مي گيرم. در مي يا بم كه بيش از يك ساعتي بايد در انتظار فرا خوانده شدن به باجه بما نم . چاره نيست .
اخر ين شماره ي خوا ند ه شده، نشا ن از نو بت گر فتن حدود 30 نفر پيش از من را دارد؛ اما مشتريا ن ايستاده و نشسته ، ارام و پر تشويش كه اين مقدار نيست .
گرماي درون بانك 24 درجه است .
چشم به اين سو و ان سوي مي گردانم ، بد نبا ل سوژه اي كه دستما يه اي گردد تا جعبه واحد زما نم پر شود .
...
پسر ك سه چهار سا له اي كه شيطنت را از چشما نش مي توا ن د يد ، من را به خود مي خواند .پسرك در هر بار برخاستن از صندلي كنا ر پدرش، به سو ي ميز ي مي رود كه بوقت ورود به با نك، شما ره اي از ان با يد گر فت ، دكمه را مي فشا رد و پا ره كاغذ ي كه شماره ا نتظا ر در ا ن نقش بسته را جدا كرد ه و به ارامي در كلا ه محا فظ پد ر مي اند ا زد ؛ انها با مو تور سيكلت امد ه اند . راز شما ره اي را كه در دست دارم را در مي يا بم .
پسرك ، باز ي نمي كند . زندگي مي كند ، چو ن من ؛ كه از با جه بيرون بانك ، پول مي گيرم به انتظار مي ايستم تا به باجه داخل تحو يل دهم . من هما ن مي كنم كه ان پسرك مي كند . جا ي شكوه نيست .


جهار شنبه سو م بهمن ماه 1386
رضا تا با ن





عروسي
جشن عروسي بود ، نه يكي ، بلكه دو تا . در دو سا لن زنا نه و مردا نه ؛ مردا ن در طبقه پائين و زنا ن در با لا .
" شو من " و جعبه جادويي اش در ميا ن مردا ن بود . جشن در باشگاه نظا مي بو د .
هوا سر د بود . شب يلدا هم بود. نخستين شب زمستا ن 86 هم كه بود . نور ول شده بر ساختما ن بي قواره پا دگا ن دلهره اميز بود. اما جشن كه بود . زيبا يي در باز ي بچه ها يي بو د كه ورودشا ن منع نشد ه بود .
...
چند جوا ن ، با ارايش شو ها ي ماهواره اي رايج ، در گوشه سا لن مي رقصند . زنا نه مي رقصند . شو من رفته است ؛ جوانا ن با موسيقي ول شده از جعبه جادويي شا دي مي كنند . جشن عروسي است .
" دژبا ن" سا لن ، در لبا س شخصي ، سرباز درشت ا ندام روستا يي، به سوي جعبه جادويي موزيك يورش مي برد . جعبه ، از تر س خفه مي شود . اما ، نمي ميرد .
جوا نا ن مو راست كرده ، به پا يكو بي شا ن ادامه مي دهند . .
...
اتو مبيل عروس و داماد ، با دسته گل اراسته شده است . دسته گل پلا ستيكي . از طبيعي ، طبيعي تر و زيبا تر . اتو مبيل عاريتي است ، اما ، گرا ن قيمت كه هست . اتو مبيل ا ن جوا نا ن ابرو بر داشته هم كرا يه اي بود ، كرايه خطي .
...
جشن سه ساعتي بدرازا كشيد . سا عت 5/9 شب بود كه جشن خاموش شد . خاموشي پادگا ن . شب يلدا بود ، شهر بي قواره، در امد و رفت اتو مبيل ها ي مدل با لا ، تا صبح ، بيدار بود .


شب يلد ا ي سا ل 1386
رضا تا با ن

زندگی روزا نه در دوره ی دیرینه سنگی

بر اثر اکتشا فا ت در آ فریقا ، می تو ا ن گفت که " عصر حجر " ، در دو میلیو ن سا ل پیش شروع شد . نخستین سنگ ترا شا ن " ا سترا لوپتیک " ها بودند - ا نسا ن قوی هیکل " روبوستوس " (1) ، بلند قدترین و نیز حجیم ترین " ا سترا لوپتیک " ها بود که آروا ره ها یی نیرومند و دند ا نها یی خرد کننده د اشت ؛ حا لت ا یستا ده و مشخصا ت ا نسا نی داشت . این جا نور یکی از شا خه ها یی بود که در زما ن تکا مل انسا ن از بین رفت . - که موجود ا تی حد وا سط بین میمون ها ی بزرگ ( گوریل ، شمپا نزه ، ا ورا نگ ا وتا ن) و ما محسوب می شوند . مغزی ا بتدا یی د ا شتند ، و ا بزارها یشا ن سنگها ی صیقلی صا ف بود که یک سوی ان را می ترا شیدند و تیز می کر دند ؛ و نیز قلوه سنگها ی سا ده ای که کم و بیش پرد اخت می دادند .
تکا مل انسا ن و هنر ها ی دستی او در مدتی بسیا ر طولا نی انجا م گرفت .
" پیته کا نتروپ " ها (2) و بطور قطع ، " پیته کانتروپ " ها ی چین ، از هما ن زما ن از آ تش استفا ده می کردند .
در حدود 100000 سا ل پیش بود که انسا ن ها ی نو ع هوشمند " سا پینس " (3) ، پیدا شد ند . پیش از این وجه تما یزی بین یک انسا ن " نئا ندرتا ل "(4) ، و یک انسا ن ا مروزی " هو مو سا پینس " (5) ، قا یل بو دند ؛ ا ما ا مروز ، این دو نو ع ا نسا ن را دو شا خه ی فر عی از یک اصل به حسا ب می آ ورند .
Homo Sapiens neanderlatensis
Homo Sapiens Sapiens
در 100000 سا ل اخیر ، انسا ن ها در محیط ها یی زندگی کر دند که به علل جغرا فیا یی و تغییرا ت آ ب و هوا ، بسیا ر با یکدیگر فرق دا شته اند .
در دورا ن چها رم زمین شنا ختی ( کوا تر نر ) (6) ، شا هد تغییرا ت بسیا ر شد ید ی در آ ب و هوا بوده ایم . چندین با ر یخچا ل ها ی عظیمی در " گروئنلند " و " آ نتا ر کنید " ( قطب جنو ب ) ، بوجود امدند و بقا یا ی غو ل آ سا ی شا ن هم اکنو ن هم مو جود ا ست ؛ هم چنین ا ست در ا سکا ند ینا وی، شما ل امریکا ، تما می کو هها ی بلند و حتی در منطقه ی استوا .
یخچا لها ی اسکا ند ینا وی هنگا می که به نها یت بزرگی رسیدند ، شما ل آ لما ن ، بخش اعظم انگلستا ن و بخش مهمی از غرب رو سیه را می پو شا ندند . – در فرا نسه ، یخچا لها ی آ لپ تا مجا ورت شهر " لیو ن " می رسید . بر اثر یخ بند ان ها ، آ ب و هوا ی زمین به سرد ی گرا ئید، بی آ نکه الزا ما حد اکثر دما و حد اکثر یخ بنرا ن ، هم زما ن با شند .
در دوره ها ی " کوا تر نر "، و مکا ن ها ی گونه گون ، سر ما مر طوب و خشک بود ؛ در منا طقی که در جنو ب یخچا لها قرا ر دا شتند ، گیا ها ن متنو عی رو ئیدند ، از اینرو بر پا یه ی زما ن و مکا ن ، در پا ره ای منا طق چمن و در پا ره ای نقا ط جنگل ها ی گو نه گون رو ئید ند . در ا روپا ، غا لبا دشت ها ی کم و بیش جنگلی وجود دا شت .
کا هش در جه ی حرا رت از منا طق معتدل امروزی فرا تر رفت و ظا هرا منا طق حا ره و ا ستوا یی ، کم و بیش از این تا ثیر برکنا ر بود ند . با این وجود ، بر حسب فرا وا نی با را ن ها ، بیا با ن ها ی خشک در دور ه ها یی کسترش یا فت و در زما نها یی کا ملا از بین رفت .
ذخیره شد ن آ ب در یخچا لها ی عظیم (7) ، سبب کا هش سطح آ ب در یا ها شد _ در موا ردی تا صد متر _ . در ان زما ن انگلستا ن به قار ه ی اروپا اتصا ل دا شت و ژ اپن به آ سیا . بدین تر تیب نیا کا ن ما در دنیا یی پر از دگرگونی ها ی تدریجی زندگی می کردند ، که اغلب با امروز ، تفا وت ا سا سی دا شت .
انسا ن ها ی این زما ن ، استا دا ن ما هر ی بو دند که حد اکثر استفا ده را از ما ده ی اولیه ای که در اختیا رداشتند – از سنگ – می کر دند .
در پیرا مو ن 19000 سا ل پیش از میلا د ، انسا ن در یا فت که با گر م کررن زیا د ، ولی تدریجی سنگ چخما ق و سپس سرد کر دن تدریجی آ ن ، سا ختما ن سنگ تغییر می کند و ترا ش ا ن از را ه وارد آ وردن فشا ر ، آ سا ن تر می شود .
باید یا د آ ور شد که اغلب دیرینه سنگی ( یعنی دوره ی ترا ش سنگ ها ) را در مقا بل " نو سنگی " ( دوره ی صیقل سنگها ) قرا ر می دهند .

رضا تا با ن - شهریور ما ه 1370 - تهرا ن

1-A . Robustus 2- Pithecanthropes 3- Sapiens 4-Homo Neandertalensis
5- Homo Sapiens 6- Quarternary 7-Inlandsis

۱۳۸۷ تیر ۵, چهارشنبه

سنگ تراش

سنگ
سنگ تراش گرد سنگ سپيد نشسته بر سرو موي ، مسن تر از انچه بود ، مي نما يا ند . دقت مرا در انتخا ب سنگ ، نشانه معد ن كا وي ام بر شمرد ؛ من را همكار خود خواند . به خود باليد م ؛ بنا حق . او كجا و من كجا . راه رفته او را كي توا ن من بود . او با سنگ مي زيست و سنگ هم او را خوب مي شناخت . زبري دستش را جواب مي گفت و همد ل بودند با هم . و من ادعاي شنا خت داشتم ، كه اين هم نبود .
...
انجا ، پهن شده بر زمين ، جواني خوش سيما ، عينك بر چشم چسبا نده بود ، و با مهارت خط خوش نوشته شده بر سنگ را مي ترا شيد . موج دريا ، در او روان بود . شيو ه ها ي خوشنويسي پارسي را مي دانست و گل " لوتوس "را هم مي شناخت .
جوان ، خوشنويس قبرستان بود . گرافيك خوانده بود و فريدونش مي گفتند . چهره نگار روي سنگ - با 5 سال ضمانت – هم بود . انچه بود ، بي كار نبود . از خمام امده بود .

12 روز از اسفند ماه 86 گذشت و رفت .
رضا تابان

چه خوب
گفته بودم سنگ مي شنا سم من ، باز ادعا يي بي ما يه كرده بودم من ؛ كار دستم داد و مرا به امتحا ن كشا ند من را به كارگا ه سنگ بري برد ، تا سنگي به نشا نه ، برگزينم ، تا بر زمين نشا نده شود .
بوقت سفا رش نوشته اي بر سنگ ، ان جوا ن مسئو ل پرسيد : سيد يا حا جي نبود ه اند ، تا جلو ي نا م شا ن كا شته شود ؟ دستور دا شت تا بدا ن عمل كند . كه ما ، اين هم نبوديم .


12 روز از اسفند ما ه 86 مي گذرد
رضا تا با ن

زما ن تما م شد

مفهوم زما ن
تعریف زما ن در " هوآ ینا نز ی"، اثر فلسفی مهم قرن دوم قبل از میلا د"چین " این ا ست :
" انچه می گذرد و به گذشته مبد ل می شود ، زما ن ا ست ؛ انچه از را ه می رسد و حا ل می شو د ، زما ن ا ست ."
زما ن از را ه می رسد ، می گذرد و با ز می گر دد .
...
هر کجا که با شیم زما ن در مقا بل چشما ن ما ست ؛ زما نی که د قا یق و ثا نیه ها یش در سرا سر جها ن یکسا ن ا ست .
زما ن ما نند نو عی پول را یج شد ه ا ست . تقسیم زما ن به وا حد ها ی ثا بت ، به ما امکا ن فر وختن و نیز خریدن بسته ها ی فعا لیت را می دهد ، که در واقع تبد یل به ا شیاء مستقل شد ه اند . به این تر تیب زما ن ،به یک بعد بسته تبد یل می شود ؛ به مجموعه ی کا ملی از ا جزا ی خا لی که با ید پر شو ند . یعنی به بهترین نحو مورد استفا ده قرا ر گیرند .
...
زما ن یعنی فشا ر . ا نسا ن ا مروز ، در دل هستی خود ، در کلا ف سر در گمی از مقیا س ها ی زما نی و ریتمها ی گونه گون مشخص ، اما همزما ن اسیر ا ست ؛ بخوا هیم یا نخوا هیم ، زما ن جمعی ما در کنتر ل زما ن نجو می ا ست و چون در سرا سر زمین چنین ا ست ، وقتی مورد ا ستفا ده قرا ر نمی گیرد ، گم می شود ؛ چیزی در ا ن تولید نشده ا ست . وقت آ زاد نیز دچا ر چنین فشا رها ا ست ؛ به سر ما یه ا ی می ما ند که د ا ریم و نبا ید از د ست بدهیم .
...
آ ینده دیگر نه در کنترل قوا نین ا نتقا ل ، که در کنترل قوا نین تلفیق ا ست . گذشته و آ ینده در حا ل یکی شد ن و تبدیل به یک حا ل ترکیبی ا ست .
...
ذما ن تما م شد .
سا عت ها از مد می افتند ؛ با تری ها خا لی می شو ند، و دستها می چروکند . زما ن تما م شد . شهر طیسفو ن هر گز دو با ره زنده نشد ؛ خلو ت شد و مرد .
..
هدف تکنو لوژ ی در درجه ی نخست ، ذخیره ی زما ن ، و به بیا ن دیگر ، تو لید کا لا ها یی در کو تاهترین مد ت ممکن ا ست ، تا در زما نی با ز هم کوتا ه تر مصرف شود . زما ن ذخیره شده صرف تولید بیشتر می شود . مصرف کا لا ها نیز یخشی از ا حسا س خوشی و رفا ه ا ست که خود در خدمت تو لید بیشتر که تنها هد ف واقعی است ، قرار می گیرد .
رضا تا با ن - شهریور ما ه 1386

مفهوم زما ن در زمین شنا ختی

ساعت زمین شنا سی
زمین شنا سی دا نشی ا ست که ویژه گی ها و سا ختا ر زمین و گوا ه ها ی با قیما نده از شکل ها ی قدیمی زندگی را بررسی می کند . این دانش شا مل تو صیف ریخت ها ی زمین شنا ختی نیز می با شد ؛ اما مهمترین زمینه ای که به ا ن می پردا زد، بررسی فر ا یند ها و نیرو ها یی ا ست که چشم اند از سیا ره ی ما را بصورتی که امروز می بینیم ، شکل دا ده ا ست .
فر آ یند ها ی زمین شنا ختی ، عمو ما به گو نه ا ی بسیا ر آ هسته عمل می کند ؛ بر خا ستن پوسته ی زمین ، بصورت رشته کو هها ، فر سا یش بلندی ها تا رسید ن به شکل دشت ها ، پس و پیش رفتن ورق ها ی یخ و جنبش بی وقفه ی بخش ها ی گو نه گون خود پو سته ی زمین ، نیا ز به زما ن ها ی بسیا ر طو لا نی دا رد .
...
با پیدا یش پر تو سنجی در دهه ی 1950 میلا د ی ، دا نشمند ا ن توا نستند تعیین سن نسبی را که از بررسی فسیل ها ، به دست می آ ید ، با دا ده ها ی مر بو ط به سن مطلق - بر حسب سا ل – تکمیل کنند . سن مطلق بر خی انوا ع سنگها را می توا ن از مقدار عنا صر را دیو ا کتیو و فرا یند و فرا ورد تجزیه ی انها در کا نی ها یی که سنگ از انها سا خته شده ا ست ، محا سبه و بر آ ورد نمود .
ا یزوتو پ ها ی را دیو اکتیو او را نیوم ، پتا سیم و رو بیدیم با نر خی معلو م ، به تر تیب به ایزوتوپ ها ی پا یدار: سر ب ، آ رگو ن ، و استرا نسیوم ، تجزیه شو ند . پس از آ نکه یک کا نی ، متبلور و سرد شد ، فر آ یند ها ی تجزیه را دیو اکتیو ، آ غا ز به ا نبا شته شد ن در آ ن می کند و بدین سا ن : یک سا عت را دیواکتیو به راه می افتد.
...
همچنا نکه ، زما ن ا ندا زه گیری شد ه به وسیله ی " سا عت " ، به سا عت ها ، دقیقه ها ، و ثا نیه ها ، تقسیم و بخش بند ی می شود ، زما ن زمین شنا ختی نیز ، به دورا ن ها ، دوره ها و دور ها ، تقسیم شد ه ا ست .
نخستین دورا ن که " پر کا مبر ین " ، نا م دا رد ، فا صله ی زما نی بین تشکیل پو سته ی زمین ، در حدود 4600 میلیو ن سا ل پیش ، تا زما نی را در بر می گیرد که ، در حدود 570 میلیو ن سا ل پیش ، برا ی نخستین با ر درتا ریخ زمین ، شوا هد شکل ها ی گو نه گون زندگی ، به صورت بقا یا ی فسیلی ، به فرا وا نی یا فت می شود، بد ینسا ن ، دورا ن " پر کا مبرین" ، تقریبا 90% زما ن زمین شنا ختی را در بر می گیر د .
سه دورا ن دیگر ، که فا صله ی زما نی از پا یا ن " پرکا مبرین "، تا امروز را در بر دا رد عبا رتند ا ز :
_ دورا ن پا لئو زو ئیک ( دیر ینه زیستی )
از 570 – 225 میلیون سا ل پیش
_ دورا ن مزو زو ئیک ( میا نه زیستی )
از 225 – 65 میلیو ن سا ل پیش
_ دورا ن سنو زو ئیک ( نو زیستی )
از 65 میلیو ن سا ل پیش تا کنو ن
...
بطور کلی می توا ن گفت که :
_ در دورا ن دیرین زیستی ، بی مهر گا ن و مهر ه دا را ن نسبتا سا ده ، ما نند
ما هی ها ، دو زیستا ن و خزند گا ن آ غا زین ، پدید آ مد ند .
_ در دورا ن میا نه زیستی ، زما ن پیدا یش و چیر گی خزند گا ن بزرگ ، ما نند
دینوسورها بوده ا ست .
_ در دورا ن نو زیستی ، که دورا ن معا صر ا ست ، زما ن چیرگی پستا ندا را ن
ا ست .

رضا تا با ن
مهر ما ه 1364 خور شید ی – تهرا ن -

۱۳۸۷ تیر ۴, سه‌شنبه

ارتعا ش یک بلور کوارتز

نام كاني : كوارتز "Quartz"
غالبا كوارتز شباهت به كلسيت – كربنات كلسيم – دارد ، و ممكن است با ان اشتباه شود . بلورها ي ان در طبيعت بسيار مشاهده مي شود . معمولا بشكل منشورهايي است كه دو طر ف ان به دو هرم ختم مي شود .
رنگ كوارتز غالبا سفيد و يا بي رنگ است . ولي به رنگها ي مختلف نيز يافت ميشود.
بعضي از اقسام كوارتز ما نند امتيست و كوارتز دودي بعنوان جواهر مصرف ميشود . نوع متبلور و شفاف ان در صنعت اپتيك بكار مي رود .
كوارتز بتا ، كالسه دوان ، اپال – نوع سرخ رنگ ان در جواهر سازي مصرف دارد-،شيشه سيليسي و ...تركيبي است از اكسيژن و سيليسم و متعلق به خانواده سيليس .
كوارتز در حفره ها ي موجود در سنگها ي اذرين بيروني يافت مي شود .
از قرن هفدهم ميلاد ي ، تمامي ساعتها ي مكانيكي با نوسا ن يك پاندول ، يا يك چرخ تعادل كه به يك فنر مويين مارپيچ متصل بود تنظيم مي شدند . تا قرن بيستم نوسانگر دقيق تري شناخته نشد . در سال 1928 درپي دريافت اين موضوع كه ارتعاش مكانيكي يك بلور كوارتز ، با نوسان الكتريكي همراه است ، احتمال جايگزيني چرخها ي تعادل قديم ، با قطعا ت مناسب بلور كوا رتز مطرح شد . 60 سال بعد ، به ياري پيشرفت در دانش الكترونيك ، ساعتهايي كه با تراشه كوارتز سا خته شد، از ظريف ترين و بهترين ساعتها ي مكانيكي رصد خانه اي دقيق تر كا رمي كنند .

هنگامي كه اتم ، نوسانگري جديد ، و بسيار دقيق در دسترس ازمايشگاههاي فيزيك قرار گرفت ، حتي گردش زمين ، كه به عنوان استاندارد مطلق زمان به كار مي رفت نيز نا دقيق از كار در امد؛ اكنون ، اتم به ويژه اتم سزيوم 133، پايه استاندارد جديد زمان است . دقت بهترين ساعتهاي اتمي يك ثانيه در طول 1000000 سال است؛اما دانشمندان هنوز راضي نيستند .
و در فرجام اينكه:
ارتعاش يك بلور كوارتز ، كه از لحاظ مكانيكي ساكن است فقط يك چهل هزارم ثانيه طول مي كشد . شهريور ماه 1386 تهران

هوش و نبوغ ایرا نیا ن

ا یرا ن ، چها را ه تمدن جها ن
نوشته ی : پتر آ وری – دانشگا ه کمبریج ، انگلستا ن -1347
Peter Avery , Kings Collage . Cambridge University

بد ون هو ش و نبوغ ا یرا نیا ن، فر هنگ بشربغا یت فقیر و بی ما یه بود . بین سا لها ی 546 – 331 پیش از میلا د ، امپرا طوری عظیم هخا منشی ، که کوروش آ نرا بنیا ن نها د و بوسیله ی دا ریوش 486-521 ق . م استحکا م و استقرا ر یا فت ، نظا م و ا رتبا ط دا خلی کشور ی که آ غا ز آ ن به با بلیا ن و آ شوریا ن می رسید ، بمیزا ن بسیا ر وسیعتر ی ا ز ا نچه که تا با مروز شنا خته شد ه ا ست ، ا دا مه یا فت و را ه کما ل را پیمود .
...
در دورا ن پا دشا هی ا ردشیر پسر خشا یا رشا 424-466 مو رخا ن و دا نشمندا ن یو نا نی ، برا ی بد ست آوردن دا نش و معا رف شر ق ، به امپرا طوری ا یرا ن سفر می کر دند . ا گر دموکریتوس – وقا ت به سا ل 361 ق.م با دا نشمند ا ن و ریا ضی دا نا ن با بلی که تحت حما یت و مورد توجه امپرا طورا ن هخا منشی بودند، ملا قا ت نکرده بود ، شا ید موفق به کشف " نظریه ی اتمی خویش نمی شد " . – پدر او از خشا یار شا ، هنگا می که در حدود سا ل 460 پیش از میلا د به " ترا س " رفته بود، پذیرا یی کرد- .
گذشته ا ز آ ن دوران ها ی با شکوه با ستا ن، که ا یرا ن نمونه ا ی ا ز وحدت و پیو ستکی ملل بر جا ی گذ اشت ، فر هنگ متا خر تر ا سلا می را می تو ا ن بعنوا ن نمو نه ذکر کرد که وجود ا ن ، بد ون همکا ری و معا ضد تی که در شهر ها یی چون بغد اد ، بخا را ، هرا ت ، ری ، اصفها ن ، شیرا ز و تبریز ، از قرن هشتم تا هفدهم میلا دی انجا م گرفت ، امکا ن پذ یر نبود . در این سر زمین ، شعر ، کا شی سا زی ، معما ری ، فلز کا ری ،نقا شی مینیا تور و نیز خوشنویسی که از تزئینا ت فر هنگ ا سلا می ا ست ، کما ل یا فت .
دین اسلا م ، در قرن هفتم میلا دی به حضر ت محمد (ص) نا زل شد . ا ندکی بعد ا ز وفا ت آ ن حضر ت ، فتح ایرا ن و امپرا طوری بیزا نس بوسیله ی ا عرا ب ، ا سلا م را وا رث تمد نی کرد که آ غا ز آ ن تا چها ر هزا ر سا ل پیش ا ز میلا دحضر ت مسیح می رسید . در آ ن زما ن یک نو ع ظروف سفا لین در فلا ت ا یرا ن سا خته می شد که طر ح ها ی آ ن جهشی را ا ز شیوه ی وا قع گرا یا نه " رآ لیسم " ، به سبک انتزا عی " آ بستره"، که برا ی نخستین با ر بو سیله ی سفا ل سا زا ن ا یرا نی ما قبل تا ریخ صو رت پذیرفته بود ف نشا ن می دهد . از این کشف آ شکا ر است که چگو نه در هوا ی صا ف و پر ستا ره ی ا یرا ن ، نبوغ بشر در آ غا ز از مشا هده و تقلید ا شیا ء طبیعت به تبد یل ا ین مشا هده و تجر به ، به طرح ها ی ا نتزا عی ، معطو ف شده ا ست . ا شیا ء محسو س و مرئی– ما نند حیوا نا ت کنا ر چشمه ها و جویبار ها و یا پرندگا ن در حا ل پروا ز - با هوش و نبو غ ا یرا نیا نی که دردورا ن ما قبل تا ریخ می زیستند ، به مفا هیم کلی مبد ل گر د ید . ایرا نیا ن همیشه قوه و استعد ادکلیت د اد ن و تعمیم بخشیدن مفا هیم جزیی را در هنر خو یش حفظ کر ده اند ؛ بنا بر ا ین ، نما یشگر عا لی ترین مرا حل تمدن بو ده اند
...
از زما ن هرودوت به بعد – به عنو ا ن مثا ل در کتا ب اول ورق 135- ، تسا هل و نر مش ایرا نیا ن و سر عت آنا ن در عا ریت گرفتن ا ز دیگرا ن ، غا لبا مورد ا نتقا د قرا ر گرفته ا ست ؛ ولی کمتر به نبو غ اصیل و ویژه گی مطلق و تغییر نا پذیری که بطور با رز ، ا یرا نی ا ست و در این اقتبا س و استعا رت ، همیشه جا نی تا زه دمیده و به آ ن کما لی وصف نا شدنی بخشیده ، تو جه و تا کید شده ا ست .
قول هرودوت و دیگرا ن را با ید اصلا ح کرد وبا ید توجه دا شت که شرا یط دشوا ر اقلیمی در ا یرا ن ، توا م با امکا نا ت بدست آ وردن لطا فت و ظرا فت زندگی ، هنر و اندیشه ، گو نه ا ی تسا هل و گذشت ا نسا نی و وحدت ذهن پد یدا ر سا خته که دیگرا ن همیشه در برا بر آ ن سر تسلیم فرود آ ورده اند؛ هر چند دشمنا ن بد سگا ل ، خصما نه به سر زمین ایرا ن تا خته اند، هر گز نتوا نسته اند نفوذ و اثرا ت این نبوغ را نا بود کنند .


یا د آ وری : پتر آ وری در سا ل ها ی 68-1967 میلا دی ریا ست کا لج سلطنتی دا نشگا ه کمبریج را بعهده دا شت .

۱۳۸۷ تیر ۳, دوشنبه

نگا هی از دریچه انگا ره ی شنا وری قا ره ها

چرا نفت معمو لا در منا طق بیا با نی و قطب شما ل یا فت می شود
با کمی دقت به نقشه ی جغرا فیا ی کره ی زمین ، می توا ن دریا فت که چنا نچه اقیا نو س اطلس که دو قا ره افریقا و امریکا را از هم جدا می کند ، از میا ن بر دا شته شود ، خطوط سا حلی این دو قا ره بخو بی بر هم منطبق خواهند شد . دانش زمینفیزیک می گوید که همه ی خشکی ها ی کره ی زمین ، صد ها میلیون سا ل پیش از این ، به صورت یک ابر قا ره به نا م " پا نگه آ" بیکد یگر پیوسته بوده و قطعه قطعه شد ن بعد ی این ا بر قا ره ، به شنا وری خشکی ها ی قا ره ای و رسیدن انها به موقعیت کنو نی در سطح کر ه ی زمین ، انجا میده ا ست .
بررسی مغنا طیسی بستر اقیا نو س ها نشا ن دادند که پوسته ی بستر اقیا نو س اطلس بگو نه ای متقا رن در دو سوی یک پشته طو لا نی اتشفشا نی فعا ل که تقریبا ا ز مرکز بستر اقیا نوس می گذرد، قرار دا رد . تفسیر ا ین نتا یج ا نست که پو سته ی نوین اقیا نوسی در پشته ی میا ن اقیا نو سی ا یجا د می شود؛بد ینسا ن که از میا ن شکا فی در پوسته ، به سطح زمین می ا ید، و در دو سوی شکا ف راند ه می شود، و بگو نه ا ی پیو سته با عث پهن شد ن اقیا نوس ا طلس می شود ؛ بعبا رت سا ده تر ، پهنه ها از هم دور می شو ند، سنگ مذ ا ب با لا می ا ید و به لبه ی هر یک از پهنه ها ، موا د جد ید می افزا ید . ا ندا زه ی ا ین گسترش با بکار گیری پر تو ها ی لیزر ، تو سط ما هوا ره ها در مدا ر زمین ، در حدود دو سا نتی متر در سا ل محا سبه شده ا ست .
در بخش دیگر کره ی زمین ، وارونه ی این پد ید ه روی می دهد؛ برا ی نمو نه در اقیا نو س آ را م شما لی، پشته ا قیا نوسی وجود ند ا رد، اما ژرفنا یی وجود د ا رد که در با ختر بستر اقیا نوس – در نزدیکی خشکی قا ره ای اوراسیا – کشیده شده ا ست ؛ و در ا نجا پدیده ی " فرو را نش " روی می دهد . پوسته نا زک بستر ا قیا نوسی، به زیر قا ره را نده می شود تا به جبه ی کر ه ی زمین برسدو در ا ن ذوب شود ؛ و سر انجا م ، چر خه را از سر گیرد . بدیگر سخن ، در منطقه ی فرو را نش ا قیا نوسی ، یک پهنه به زیر پهنه ی دیگر را نده می شود ؛ گا هی بخشی از سنگها ی ذوب شده با لا می اید .

فرا یند قطعه قطعه شد ن و جا بجا یی قا ره ها ممکن ا ست چندین با ر در درازنا ی تا ریخ زمین رو ی دا د ه با شد و عا مل پدید ا مد ن رشته کوهها در محل بر خورد قا ره ها می با شد . بدینسا ن " هند " در حر کت به سوی شما ل و فشرده شد ن بر قا ره ی " ا ورا سیا "، با عث بر ا مدن " هیما لا یا "، شد ه ا ست ، که خیزش ا ن هنوز ا دا مه دارد. در مقا بل ، در را ستا ی در یا ی سرخ، شکا ف نوینی – ا ز دید زمین سا ختی –را در پو سته ی زمین مشخص می کند . این پشته ی گستر ش ، که ا فریقا را از عر بستا ن جدا می کند ، ممکن ا ست سر انجا م با عث شود که این دریای با ریک ان قدر گستر ش یا بد که اقیا نو سی به پهنا ی کنو نی ا قیا نو س اطلس پدید ا ورد .

نفت و گا ز ، غا لبا بر ا یند بدا م ا فتا دن مو جو دا ت ذره بینی – میکر و ارگا نیسم ها – در شرا یط و محیط ها ی غیر هوا زی ا ست ؛ جا یی که اکسیژ ن بسیا ر نا چیز و نا در ا ست ؛ در نتیجه ، شرا یط منا سب برا ی متلا شی شدن و تجزیه میکروا رگا نیسم ها نیست . از اینرو ، پیو ند ها ی ئیدروژن – کر بن حفظ شده و این مهم ، پا یه ی بنیا دین تشکیل سو خت ها ی فسیلی ا ست .
گستر ش کف ا قیا نوس ها و جا بجا یی پوسته ها ی قا ره ای ، نا شی از نیرو ها ی زمینسا ختی ، شرا یط منا سبی را برا ی دفن فوری مو جودا ت ذره بینی در محیط ها ی غیر هوا زی فرا هم می نما ید . افزو ن بر ا ین ، جریا ن ها ی اشقته ی رودخا نه ای با حر کت ها ی چر خشی خود ، بهمرا ه رسو با ت نا شی از فر سا یش ، مقدا ر بسیا ر زیا د ی از با قی ما نده ها ی موا د ا رگا نیکی را به ا ین حو ضه ها می ریزند . ا ین جر یا ن ها ی بهم فشرده ی ا بی ، اکسیژن کمتر ی را نسبت به اقیا نو س ها ی با ز دا را هستند .
فشا رها ی اجا قی نیرو ها ی زمینسا ختی ورقه ای ، به ا را می ، طی میلیون ها سا ل ، تبدیل موا د ارگا نیک را به نفت و گا ز ، در تله ها یی که بدا م افتا ده اند، فرا هم می نما ید . ا ز انجا یی که موا د سیا ل و روا ن –ئیدروکربن ها – بیشتر از ا ب قا بلیت شنا وری و با لا ا مدن را دا را هستند ، و مها جر ت و جا بجا یی انها در اطرا ف پهنه ها ی قا ره ای صورت می گیرد . این رخد ا د هم اکنون نیز ا نجا م می گیرد .

نیرو ها ی زمینسا خت ورقه ا ی ، که بدا م افتا دن و مد فو ن شد ن موا د ارگا نیک را در محل ها ی منا سب با عث ا ست ، هم چنین شرا یط زمین شنا ختی عبور این رسو با ت را نیز فرا هم می ا ورد . جا بجا یی پوسته ی قاره ا ی ، فرو را نش در جا یی که یک پهنه به زیر پهنه ی دیگر را نده می شود و نیز بر خورد پو سته ها ی قا ره ا ی ، شرا یط منا سب را برا ی حرکت ئیدروکربن ها ی سیا ل و روا ن از با تلا قها ، دلتا ها ی رود خا نه ا ی و منا طق ابهوا یی ملایمو معتدل ، که بیشتر ارگا نیک ها در انجا ته نشست می شو ند ، به سو ی بیا با نها و قطب ها ، که سر انجا م امروزین انها ا ست ، با عث ا ست .

رضا تا با ن
ا با ن ما ه 1366 خور شید ی – تهرا ن
یا د ا وری : پشته ها ی میا ن اقیا نو سی را می توا ن در نقشه ها ی " گو گل " ، به روشنی دید .

۱۳۸۷ تیر ۲, یکشنبه

کویر ، گل یخ ، بدرود

كوير
تابستا ن 86 گرما يي كويري داشت ؛ كوير از همسا يگي ما ن ، به خا نه ما ن امد و به نرمي در ان جا خوش كرد . كويري شده ايم . با منظري نو .
فرزندا ن كوير سخت كوش اند و قدر اب را مي دا نند؛ در هر كجا كه بذر ي از لگد دور ما ند و نيم نگا هي نمنا ك به ان انداخته شد ، به تند ي شكفته شد و سر بر اورد ، به بار نشست .
فرزندا ن كوير ، شب سرد ان را نيز مي شنا سند و از شب پر ستا ره ا ن ، ستاره ها ي رقصا ن چيده اند .
ما ا كنون در پا ي بلند توچا ل به دام افتاد يم .
تابستا ن 1386 تهرا ن
رضا تا با ن


گل يخ
بوقت بوئيد ن گل يخ ، در روزي سرد و خاكستر ي ، من دگر با ر ، باد را د يد م .
من ، گريز نوروز را هم ان روز د يد م .
چشم به خورشيد روزي دارم ، تا گل يخ باغچه ما ن را بما باز گرداند .

زمستا ن 1386 – تهرا ن
رضا تا با ن


بدرود
شقا يق ها ي رنگين گرد امد ه در دستم را بدور از چشم اين و ا ن ، مي بو سم ؛ فشا ر بر امد ه از جا نم ، ا نا ن را بهم مي فشا رد .
با د را بوقت جدا يي گلبرگها ي لرزا ن ، مي بينم . افسوس . فروردين ما ه 1385 تهرا ن

جنگل شکنند ه

جنگل شكننده
كين سبب را ا ن سبب ا ورد پيش
بي سبب كي شد سبب هر گز زخو يش
" مولا نا جلا ل الدين محمد "
پا ره ا ي از تن بلند البرز ، انجا يي كه " نهلا " يش ، در جنگل تنكا بن مي نا مند، از " ما د ر سنگ " ، جدايي مي يا بد ؛ در ره يا فتن شكلي نو . به تند يي ، كا ر از سريد ن و خزش، به غلتيد ن و اوارگي اش مي انجا مد. همه چيز در هم مي ريزد؛ به ان گونه كه درختا ن چند صد سا له را نيز توا ن ايستا يي نيست .
...
جرم و ا نرژي، اين نما د قرن بيستم ، در دگر شكلي ا ش نقش بنيا دين دارند. مي گو يند گرا نش ، ا ين نخستين نيرو از چهار نيروي شنا خته شده ، بيش از انرژي كل جسم ازاد ، انرژي و جرم سكون و يا جرم اين كپه زمين جا بجا شده ، كار سا زا ست . نميدا نم .
...
گسيختگي امروز، جا ي در كرنش و خزش خرده سنگي ديروز دارد ؛ و باد كردگي دامنه ، نشا ن از زايش . امروز اين تعا دل فيزيكي در هم ريخت و با تولد مي رود، به سكو ن و پايداري انجا مد . در شكلي و منظري نو . متفا وت با ديروز .
...
برا ي ديد ا ر از اين رخنمو ن از دريچه زمين شنا ختي ، به نيت " كترا ي" تنكا بن ويا جنگلها ي " بكر ميا ن بند "، به دامنه ها ي شما لي البرز كو ه ، بار سفر مي بندم . درهجدهمين روز از شهريورماه 1370 خورشيد ي.
از فرو نشست پا ي بلند البرز-تهرا ن- و از نهشته ها ي ابرفتي كوهپا يه اي ا ن ، به چين ها ي كنار ي – متشكل از پيرا مو ن 10 كيلو متر سنگها ي اتشفشا ني ، كه به ارا مي چين خورده ا ست – مي رسيم ؛ جا يي كه نخستين بار ، كاربر د دانش زمين را همپا ي جوا ني از سرزمين الپ – سو ئيس - ، دهن مزه كرده بودم . – سا ل 1347-
...
در ا ن روزها – نخستين سا ل نيمه ي دوم دهه ي 40 – كتا ب " بها را ن خا مو ش" ، اثر راشل كارسو ن، زيست شنا س امريكا يي ، كه در تا ريخ رشته بو م شناختي ، نقطه ي عطف بشما ر مي رفت ، بتا زكي انتشا ر يا فته بود . يا د دارم در اين اثر خا طر نشا ن شده بود كه بعلت استفا د ه ها ي نا بجا ي انسا ن، چگو نه ديگر اوا ي پر ندگا ن بها ري شنيده نمي شود . در ان روز ها ، اين ، در من بيگا نه مي نمود .
راشل مي گفت : " انسا ن كه همواره به دلخواه درمحيط خود د خا لت كرده ، ديگر نمي توا ند خود سرا نه ، جها ن را بصورت مخز ن الوده كنند ها و زبا له ها ي خود مورد ا ستفا ده قرار دهد .
پيشتر از را شل ، در زما ن ارسطو ، شا گرد و جا نشين او " نئو فر " ، كه مسئو ليت دبير ستا نها ي " اتن " را عهده دار بود ، مقاله ها ي كو نا كو ن در زمينه ي را بطه ي پيچيد ه ي انسا ن با طبيعت و ميزا ن دست كا ري بشر در ا ن نگا شته ا ست .
...
گهگا ه در خم جا ده و از پس چا يخا نه ها ي گو نه گو ن _ برسم زما نه - ، " كر ج رود " ، نيم نگا هي تند و گذرا بمن مي اندازد ؛ به شو ق منظر ي ا شنا ، به هر سو چشم مي گردانم . در اين گذر ، پل ز شت فلز ي رو ستا ي "مورود" بر رو ي رود خا نه كر ج را ، در گل نشسته مي بينم . افسو س!
از سينه كش " افتا ب كو ه" رو ستا ي " كو شك با لا " ، راه به درو ن كو ه مي رود ؛ تا ريك و نمور . داغ پيشا ني چند متر ي جر يا ن " واريزه اي " – سيلا ب- شب تا ريك 21 ارديبهشت ما ه 1361 ، در ديواره ي سنگي ، بر جا ا ست . در ا ن شب ، مو ج برخا سته ي ويرا نگر - روا ن واريز ه ا ي - با گرا نرو ي زيا د، و وز ن مخصو ص با لا ، پس ا ز با رش سنگين ، توا ن جا بجا يي خر سنگها ي چند ين متر مكعبي يا فت ؛ دره ا ي به ژرفا ي 60 و پهنا ي 40 متر ، پس از گذ ر موج ، پديد امد. دره اي ژرف ، تو لد يا فت .
ديو با د نيز رفت ؛ ساختما ن تكا ورا ن بركناره ي دريا چه سد كرج ، دو نيمه شد .
...
صدا ي انفجا رها ي تر سنا ك اتشفشا ني و زمين لرزه ها ي مر بوط به ا ن ، با ديد ن گلو له ها ي اتشفشا ني بجا ما نده، در دامنه شما لي روستا ي " ا سا را " ، در تخيلم زنده مي گردد. مگر نه اينكه فر جا م ا ن ، نهشته شد ن موا د " اذر اوار ي " – ته نسشت رسو با ت اتشفشا ن زير در يا يي- بود كه امروز به ا ن " سازند كرج "، مي ناميم؟
از چين ها ي كناري ، به " بلند البرز " ، مي رسيم ؛ چين خوردگي ها ي شديد و را ندگي ها ي سترگ ، بر هم راانده شده و بلند ي يا فته اند . – سنگها ي " يا لئو زوئيك " ، " مزو زوئيك "، و " تر سير ي" –
...
تخيلم ، هما نند تو پي كه بي پا يا ن ، در روي يك صفحه ي بدو ن اصطكا ك ، بر گرد يك فرو رفتگي مي چرخد، در پي يافتن پرسش ها يي كه از مقا بلم رژه مي رو ند ، از اين سو ، به ا ن سو ليز مي خورد .
...
در " چا لوس " ، هستم و دفتر فني جنگلداري . كا ر شنا س ها ي جوا ن دست اندر كار ، با سردي پذيرايم ميشوند اين ، وقتي از نيت سفر م به ا ن سوي دامنه هاي البرز كوه ، اگاه مي شوند ، فزوني يا فت كه كا ستي نيا فت . به انها حق مي دهم ؛ انا ن ؛ زين پيش ، با سفر به ديار را نش يافته ، با رايز ني و همفكر ي ، درد را دريا فته و چاره اي ، انديشيد ه اند . من ، برا ي چه امده ام ! اين را به گو نه اي ديگر ، در چهر ه ي " مديريت " ، ديدم . من بي دعو ت رفته بودم؟
...
از ميا نه ي روستا ي سيو ند، با بلند ي 210 متر از رويه در يا ، مي گذريم ۀ زمين شنا س جوا ن ادار ه و مدير طرح جنگلداري ، من را به منطقه ي طرح " سر چشمه " ، در را ستا ي را ه چا لوس – كرج مي برند .بارش بارا ن كه در اغا ز ملا يم مي نمود ، اينك ادا مه ي سفر را بر دامنه ي لغزا ن ، نا ممكن مي نما يد . بر مي گرديم .
به محله ي " سلطا ن سرا " مي رويم . زمين شنا س طرح ، از سازو كا ر لغزشها يي كه در دامنه مشرف به رود چا لوس رخ نموده و را هها ي جلو گير ي از وقوع مجد د ، مي پر سد . به محكم گذارده اند ؟ ؛ چه خو ب ، پذ يرا مي شو م .
- بيا دمي اورم اين گفته ي " ابولفضل بيهقي " ، مورخ نا مدار دوره ي غزنو ي را كه " پيرا يه ي ملك پيرا ن باشند" . –
در دومين روز به نيت با زديد از منطقه ي جنگلدا ري" لير سرا "، برده مي شوم . مد ير فني ادا ره كل ، به وقت رسيد ن به منطقه ، به تند ي از من مي پر سد كه : " قطع يكسر ه ي درختا ن اين منطقه ، حركت خا ك و خسا رت به شهر چا لوس را با عث نخوا هد بود؟".
با را ن به تند ي مي با رد، از كنا ر درخت بلو طي به بلند ي 35 متر و قطر برابر سينه حدود 2 متر مي گذريم . مي گذريممي پرسم ، " سن اين درخت چقدر ا ست ؟". مي گو يند 500 سا ل . به احترا م در پا ي درخت پير مي ايستم . كسي از من چيزي نمي پر سد . نگا ه سنگين شا ن را در مي يا بم . توا ن ادامه ي را هم نيست . چه حواد ثي براين سرزمين در طي عمر اين درخت ، رفته ا ست ؟ و از چه بلا يا يي ، رها يي يا فته ا ست ؟
" مر ثيه" ي جنگل ، به روشني در من با ز مي شود :
اي جنگل ، اي خشم
اي شعله ور چو ن اذرخش پيرهن چا ك!
با من بگو از سر گذ شت ان سپيدار،
ان سهمگين پيكر، كه با فريا د تند ر
چو ن پا ره ا ز ا سما ن ، افتا ده برخا ك
ه . ا . سا يه 1350
...
دگر بار اين بار ، پير درختي " افرا" ، در كنار " فرو نشستي " در زمين ، را ه بر من مي بند د . ابكند ها يي به گو دي 4 -5 متر ، بهمرا ه درختا ن جوا ن 30 ساله ، "پير خود را در بر گرفته اند . به تند ي مي گو يم "... قطع يك سره ي درختا ن ، در چنين مسا حتي ، بهر بها نه اي ، مقاومت برشي زمين و خا ك را خوا هد كا ست . با لا امد ن سطح ايستا بي سفر ه ابها ي زير زميني و رخنمو ن چشمه ها در اقفها يي با لا تر از امروز را بد نبا ل خوا هد اورد در نتيجه ، جر يا ن ها ي با تلا قي و يا انچه كه " پكيد ن ها ي گل ابي " نا م دارد ، بويژه از نوع چند تا يي را در شيب ها ي ملا يم پا ئين د ست ، و نيز سر يد ن ها ي چر خشي به تكرار خوا هيم دا شت ؛ برايند اين نا دا ني امروز " جر يا نها ي گل " ، با هر رگبا ر ، خوا هد بود ؛ اين همه ي فاجعه نيست .
" هيبت در يا ، نه اين ا ست و نه ا ن "
جمعه 24 ا با ن ما ه 1370 خورشيد ي
رضا تا با ن

۱۳۸۷ تیر ۱, شنبه

زمستا ن 86

در پا ی تیغ بلند تو چا ل، زمستا ن هشتا دو شش دیگر بو د ؛بیش ا ز بیست روز پی در پی سر ما ی منفی صفر ، مژد ه ی بید ا ری بذ ر های خفته ی چند سا له د ا د .
در د امن بلند ا لبرز ، بذ ر به خو ا ب رفته ی چند سا له ، جنبید و پوست تر کا ندو بید ا ر شد؛ جو انه زد و سر ا ز خا ک بر گرفت و لرزا ن شد .
بذر نو رسته ، چشم به هر سو دوخت و، اشنا یی ندید . خورشید را در هما ن دور دست 150 میلیون کیلو متری ، به سختی دید ؛ اما ، کویر را در همسا یگی یا فت ؛شوری خا ک را دوست ندا شت و از دیو با د کویر می ترسید تلخ خا ک کویر ، بر سینه ی ا لبرز کوه چنگ اناخته و بر خر سنگها ی اواره بر دامنه ، نشسته بود. سرا سیمه شد و بر خود لرزید . اسما ن سنگین و تیره بود .
دست ادمی تغییرا ت ژرفی در هوا ، آ ب و خا ک و دیگر موجود ات زنده ، پدید آ ورده بود .
رود ها ی " صا لح بیک "، " مقصود بیک"، و "یعقوب بیک " را نیز ندید . هرا سا ن شد . رود خا نه ی صا لح بیک را که رود دیوانه نیز نا م داشت به خوبی می شنا خت .
در یا فت که سیلا ب ها ی ویرا نگر 17 ا ردیبهشت ما ه سا ل 1246 ، تیر ما ه 1316، مر دا د1333، و نیز چها رم مرد ا د 1366، درختا ن را از بیخ بر کنده و قلوه سنگ ها را با خود برده و خر سنگها را جا بجا کرده ا ست .
...
با ران بها ری با ریدن گرفت .ابر ها در هم شد . آ ب در خا ک نما ند؛ هرز آ ب شد و را ه کویر گرفت و پنها ن شد .
و خا ک بر سفره ها نشست .
" ا کا لیپتوس" پیر و نا رنج به بار نشسته از سرما ی زمستا ن 86 را ، خوا بیده و یخ زده یا فت .

اول اردیبهشت ما ه 1387 خورشیدی
رضا تا با ن

۱۳۸۷ خرداد ۳۱, جمعه

شکو فه ها ی گیلا س

شكوفه ي كيلاس روز سوم از ارديبهشت 1387
زمين نفس كشيد و رويه ي بلورينش، درز ها بر داشت و چند پاره شد .
باد نيز امد و پيام بيداري داد .
در هر دم زمين ، جوا نه ها ي در خود گره شده ، بروي زمين پريد ند و رقصا ن ، جاي خود يافتند .
بهار ا مد ؛
خورشيد هم از پشت تيغ بلند البرز ، به دره "كند" سرك كشيد . روز شد .
و من ، از پس د يد ار پا ئيزي ام از دامن پر چين و رنگ به رنگ بلند ي " كند"، به تما شاي شكوفه هاي گيلاس ، به ا ن سو شتا فتم . .
...
به نرمي از دامن كوه ، با لا مي روم و لبخند بوته هاي سبز براق را به مهر ، پا سخ مي گويم .
سپيد ار را راست قامت و بيدار ياقتم .
از تمام بد ن پير درخت گيلاس، شكوفه ، بيرو ن پريده ا ست . ا وا زشا ن را مي شنوم ؛ و به احترام در پا ي شا ن مي ا يستم . باد را نيز مي بينم . خو شا به من .
بوته ها ي سبز چهره را ، در انتظار گل ريزا ن درخت گيلا س يافتم .
...
بو ته ها ي به گل نشسته نيز ، به نرمي در دامنه ها ، با لا مي رو ند، و جا ي خود را به نو رسيده ها ي در انتظار شكفتن مي سپا ر ند .
موج گو نه ا ست اين دگرگوني گل بوته هاي رقصا ن در باد .
...
پير درخت گردو، در تدارك در هم شد ن و باروري است ؛ ديگر درختا ن نيز اينگو نه ا ند .
خنده ي بلند دا نه ها ي اب ، در افتا د ن از خر سنگها ، من را بخود مي خوا ند . به سو ي اوازش مي دو م . خو شا به من .
باد را در بو ته ي در هم فرو رفته ي زرشك نيز د يدم .
...
خورشيد ، رنگ پاشيده به دره را به ارامي جمع مي كند ، شب در را ه ا ست . رضا تا با ن

۱۳۸۷ خرداد ۳۰, پنجشنبه

- بخش پايا ني سفر يك روزه به كرا نه درياي نمك در شما ل كا شا ن –
مي گويند :
حوضه هاي بسته داخلي ايرا ن ، بقايايي از حوضه هاي رسوبي قد يمي هستند كه همزما ن با شكل گيري ارتفاعات ، ارتبا ط خود را با دريا از دست داده اند؛ بيشتر بلندي ها ي پيرامو ن اين حوضه ها ، رسوبا ت مارني – اهك و كل رس –گچ دار و نمك دار 25 ميليو ن ساله هستند .
مواد تخريبي اين بلند يها ، پس از رسيد ن به مركز حوضه و تبخير اب انها به صورت پوششي از گچ ، نمك همرا ه با مار ن و رس شور ، بر جا ي مي ما ند؛ كوير شما ل كا شا ن چو ن كوير بزرگ نمك ، كوير ابر قو و ... از ان جمله است .
در اين حوضه ها ي بسته داخلي ، مواد فرسا يشي كه اندازه انها در حد ما سه و يا كوچكتر است ، بسهولت ، بوسيله با د ، جا بجا مي شوند .

كوير ها ، در حقيقت دريا چه ها ي اب شور مي با شند . با افسوس ، براي كوير نمك ، گاهي واژه ي " د شت " ، را بكار برده اندو گفته اند " د شت كوير "، كه نا درست است . به احتمال خيلي زياد ، نويسندگا ن اروپايي ان را رواج داده اند .

ضخا مت رسوبا ت كويري معلوم نيست . ولي در رديف رسوبي انها مي توا ن رگه هاي سفيد و قرمز گچي و نمكي را د يد ، كه با لا يه هاي زرد متما يل به قرمز رس و مار ن شور ، همرا ه ا ند .
در سطح اين كوير ها ، در بيشتر جا ها ، تعداد بيشماري از ديوار هاي كوتاه و بلند – از چند سا نتي متر تا يك متر – تشكيل شده كه ريخت انها بسيار جا لب است ؛ اين د يواره ها ، منشور ها يي را شكل مي دهند كه بطور معمول ميا ن خالي است ؛ ضخا مت د يواره ها ؛ از چند سا نتي متر تا 30 سا نتي متر است .
تشكيل اين منشور ها ، بد ين صورت ا ست كه در اثر خشك شد ن و ترك برداشتن رس هاي سطح كوير ، ترك ها ي گلي بوجود مي ا يد ونمكي كه در زير پو شش نازك سطحي رس واقع است ، با لا امده و ديواره هاي سپيد رنگ نمكي را مي سازد .
...
در سرا سر " ايرا ن زمين " و ديگر سرزمين هاي همسا يه ، در روزگار خيلي كهن ، شا يد حدود 700 ميليو ن سا ل پيش ، و يا دور تر از ا ن ، د ريا يي كم عمق و بسيا ر كسترده وجود داشت . در ا ن دريا ي پر تلا طم ، هنوز چهر ه ي زندگي نما يا ن نبود .
مي توا ن گفت كه در5/1 ميليارد سا ل پيش ، ايرا ن زمين ، بخشي از تنها قاره ي ا ن زمان بوده است .
حدود 640 ميليون سال پيش از امروز، پوسته ي ايرا ن زمين ، دچارچين خوردگي و دگرگوني شد و شكستگي هاي عميق در ان پد يد امد .
پيرامو ن 320 ميليو ن سا ل پيش ، بعلت پسروي دريا مد تها بيشترين نقا ط ا يرا ن زمين از اب خارج بوده ا ست ؛ و در قسمت ها ي پست ، ا ب هاي خيلي كم عمق وجود دا شته و احتما لا در ا ن دو زيستا ن و يا خزندگا ن مي زيسته اند .
از 225 – 65 ميليو ن سا ل پيش ، قسمت بيشتر ايرا ن زمين ، در اشغا ل جنگلها ي انبوه، مرداب ها و درياچه هاي كم و بيش عميق بوده ا ست .
و سر انجا م در 3/2 – 99/1 ميليو ن سا ل پيش از امروز ، تمامي سرزمين ا يرا ن از اب خارج شد و ريخت امروزين گرفت .

...

ريخت امروزين درياچه ي نمك شما ل كا شا ن " كوير شما ل كا شا ن"
مسا حت درياي نمك شما ل كا شا ن 16375 كيلو متر مربع ا ست ؛ پيرا مو ن ا ن 72 كيلو متر ا ست . در امتداد تقريبي شما ل – جنو ب ، طو ل دريا چه حد ود 50 كيلو متر و در را ستا ي غرب – شرق ، حد ود 55 كيلو متر ا ست .
پيرا مو ن "كوير شما ل كا شا ن" را كفه اي گلي از رس ما سه اي نمك دار ، در بر گرفته ا ست .
بلند ي امروزين سطح "كوير شما ل كا شا ن" 800 متر از رويه ي دريا ا ست .
بلندي ها ي پيرامو ن" در ياي شما ل كا شا ن" عبا رت است از :
_ كوه هاي يخاب؛ با قله اي به بلنداي 2288 متر از رويه ي دريا . اين بلند يها از گدازه ها ي اتشفشا ني مارن ها ي گچ دار سبز رنگ ، ما سه سنگ همرا ه با اهك ، شكل گرفته ا ست .
_ سياه كوه ، كه بلند ي خا وري " دريا ي نمك " ا ست ؛ با قله اي به بلند ي 1865 متر از رويه ي دريا .
_ كوه هاي : بند سيا ه و سنگا ب زرد ، با قله اي به بلند ا ي 1375 متر از سطح در يا . اين برجستگي ها از گدازه ها و سنگ ها ي اتشفشا ني ا ست .

...
- گسله ي مرنجا ب ، با امتدا د تقريبي جنو ب با ختري – شما ل خا ور ي ، كه امروز در زير تپه ها ي ما سه از ديد پنها ن ا ست ، تا پا ي دامنه ي جنو بي كو ه سفيد اب 60 ميليو ن سا له ميرود و از انجا به كوه تلبور 49ميليو ن ساله مي رسد .
- در تارك سه گو ش شما لي " دريا چه نمك " ، گسله اي با نا م " دوازده اما م " رخ نمو ده ، و تما مي سنگها ي اذرين 49 ميليو ن ساله را خرد كرده و در هم ريخته ا ست .

...
از كوهي بلند ، كه با فو ران اتشفشا ن در 49 ميليو ن سا ل پيش از امروز پديد امد تنها 70 مترش ، از كفه ي كوير سر بر اورده ا ست و" سرگردا ني "نام دارد ؛ " "جزيره ي سرگرداني " ! پنداري ساده اتديشا نه . سر گردا ن كه نيست ، بلكه ، پا بر جا ست و ايستا ؛ ريشه در درو ن زمين دارد ؛ از ژرفا ي بيش از 5000 كيلو متري امده است . بلندا ي امروزين ان از رويه ي دريا 808 متر ا ست ؛ در كرا نه ي جنو بي " درياي نمك " بد يدارش مي توا ن رفت ؛ پذ يرا ا ست .

تا عمق 300 متر از رويه ي " دريا ي نمك شما ل كا شا ن " هيچ نشا نه اي از چين خوردگي لا يه ها ي نمكين ، رسي، ما سه گچ دار ، رس قهوه اي و سبز رنگ و ... د يد ه نمي شود ۀ اين نشا نه اي است از سكو ن چند هزار سا له ي ان .

...
شرايط ويژه ي ا بهوايي و سنگ شناسي بلندي ها ي پيرا مون " درياي نمك شما ل كا شا ن" تخريب و رها يي كا ني هاي تشكيل دهنده سنگها را باعث ا ست .
كا ني ها ي رسي در اندازه ي كمتر از 002/0 ميليمتر ، دا نه ها ي ما سه ( فورش) ظريف در ا ندازه هاي 0625/0- 002/0 ميليمتر و ما سه هاي ريز و درشت 2- 0625/0 ميليمتري ، با باد جا بجا مي شوند .


رضا تا بان
دي ما ه 1386 خو رشيدي

۱۳۸۷ خرداد ۲۹, چهارشنبه

سفريك روزه
تپه هاي شني از كاشان به سو ي شما ل ، پهن شده اند ؛ گسترش ان بيشتر در يا ل جنوبي دريا ي نمك است ؛ دريا گلابي شكل است ، گرچه ان را سه گوش هم مي توان ديد ؛ بگما نم ، در 30 سا لي كه رفت ، سطح كوير نمك شما ل كا شان ، 25/6 كيلو متر مربع ، افزايش يافت ؛ اين نشا ني است از پيشروي كوير .
خورشيد كبود از سرما ي شب كوير ، از پس ساقه بهم گره خورده " تا غ " مي خندد . تلما سه هاي خوابيد ه بر كوير ، بيدار مي شوند؛ روز شد . خورشيد امد؛ نگا ه به ا ن نا ممكن شد .
با د نيز امد و در گيسو ي اشفته " اوكاليپتوس " چرخيد و رفت .
شش شب از زمستا ن 86 رفت ؛ روز هفتم امد . – 5 روز مانده به ژانويه 2008 ميلاد ي –

_ از كا شا ن به كرانه جنوبي دريا ي نمك ، به تما شا ي " تلما سه ها ي " خوابيد ه بر كفه نمكين مي رويم . از دامن يكي از بلند قا مت ترين " تپه ما سه اي " ، جوانا ن با لا خواهند رفت و نقش دريا را از كرانه اش خواهند ديد . گر چه مي گويند : " گوهر دريا ست از سا حل نها ن .

كاميوني در هم فرو شده ، سر ريز از نمك ، در كناره راه ، خوا بيده است ؛ خميازه مي كشد ؛ و اين ، نشا ن از نزديكي به ساحل دريا ست .

ترك ها ي گلي چند گو شه ، ورم كرده و سر از زمين بلند كرده اند .نمك از درز و شكاف پيرامون شا ن بيرو ن پريد ه است .
زمين از تف تابستا ن ، هنوز سرخ گونه است .

...
در توقفي كو تاه ، كاروان نفس تاز ه مي كند . چند جوان ، بر تل كوتاهي از نمك انبا شته شده ، به گرد خود مي چرخند .شاهيني نيز در اسما ن مي چرخد . زمين نيز مي چرخد .

نهشته ها ي بادي ، هلالي شكل اند ، برخا ن و تلما سه ،تپه شني و تپه ما سه اي نيز نام دارند . ان ها از كپه شد ن ما سه ها و فشرده شد ن دانه ها ي لغزا ن و جنبا ، با بلند ي بيش از 30 سانتي متر شكل مي گيرند . باد تقريبا پيوسته در راستا يي خاص ، در اين شكل گير ي نقش بنياد ين دارد .
ما سه ها ، از سينه ملا يم " تلما سه " ، به ارامي بالا مي روند ، بهم گره مي خورند و لايه ها ي نازك ازپيوستن شا ن، شكل ميگير د ؛ تپه ، قد مي كشد .

...
خورشيد در انفجار نيمروزش، شعله مي كشد. روز دو نيمه شد . چين هاي زمين ، رخ نمون تر مي شوند،و سنگريزه ها ، براق تر خود را به نمايش مي گذارند .

...
به كاروانسرا ي نيمه باز سازي شده پير مي رسيم .
جمع بهم فشرده درختان "گز " كه چين هاي پوست تنشان نشان از گذر زما ن دارد، خبر از اب دارند . اب روشن و پا ك ، در تالاب كناره كاروانسرا مي رقصد . درختا ن گيسوا ن در اب رها كرده و پيشا ني شا ن را بر زمين مي مالند و ا ن را مي بوسند . باد به نرمي از ميا ن شاخه ها ي جوا ن لرزانشان مي دود.
چند درخت گز پير ، تا گرد ن در زمين فرو رفته اند ؛ بخود چرخيده اند .شاداب اند؛ ريشه در اب دارند.
موج بر خا سته از رقص مرغا بي زرد منقا ر ، به ارد ك سر سبز بازيگو ش در استخر اب ، گره مي خورد، يكي مي شود و به سوي مرغ سپيد نوك نارنجي مي دود .

دختري جوا ن و جستجو گر ، كاروانسرا را به دقت مي كاود ؛ دستاري بنفش بر گرد ن دارد ؛ و بر گرد سه پايه اي كه دور بين عكا سي اش بر ان است ، مي چرخد . او ، گل نمك جهيده از منشور بلورين،چين هاي ريز دامن تلماسه ، شيار " باد رفت " را برتن " برخا ن" و رقص تپه ها ي ما سه اي را نيز ديده است ؛ و از ما سه ي جدا مانده ، كه نفس زنا ن از دامن تپه بالا مي رود ، عكس گرفته است .


...
بر خاني بلند قامت ، شتري رنگ، چون عقابي پهن شده بر زمين ، بال ها يش را در دو سو، گسترده است . به كرانه دريا ي نمك رسيده ايم .
كپه اي رنگين از كاروانيا ن ، در پا ي " برخان" ايستاده در كرانه ي دريا ، شكل مي گيرد. همه رو به فراز دارند، تا بر تارك تپه ما سه اي ، به تما شاي دريا نشينند .

...
از جمع كاروانيا ن ، نو جواني باريك و خوش اندام ، سر به بالا گرفته ؛ بي هيچ خود نمايي رو به فراز گذا شت . قدم ها يش شمرده است و ارام . پيشاني بلند ش را ا فتاب ، نوازش مي كند . دور بيني بر گردن دارد. او من را به مشاهد ه علمي " باد رفت هاي " نها ن در پشت برخان بلند برد ؛ من دريا را از چشم سياه او ديدم .
پرتو خورشيد
انرژي رها شده از گداخت هسته اي در بخش مركزي " خورشيد " ، سا نتي متر سا نتي متر ، تمامي حجم بد ن را مي پيما يد ، تا از دما ي 17 ميليو ن درجه به گرما ي 5800 درجه – كلوين - برسد ؛ اين سفر دروني ، حدود 10 ميليو ن سا ل بدرازا مي كشد ؛ و اينك :
" پرتو خورشيد "
خورشيد و سياره ها يش، از يكي از ابر ها ي كو چك پد يد امد ند . ابري از مولكول هاي ئيدروژن و ذرا ت غبار ؛ در كناره كهكشا ن راه شير ي .
متلاشي شد ن چنين ابر ي ، بر اثر وزن مخصوص خود ، انرژي زياد رها كرد ، و دما ي محيط كه قبلا دهها درجه مطلق بود ، افزايش يافت . – احتمالا به چند ين هزار درجه رسيد .-
هنگامي كه دما ي مركز ي ستاره به ميليو ن درجه زسيد ، واكنش ها ي هسته اغاز گرديد ، و انقبا ض ستاره متوقف شد .
ميان اغاز نا پا يداري ابر ئيدروژني اوليه و پيدا يش ستاره با لغ ، دهها ميليو ن سا ل سپري مي شود . اين ، دورا ن جواني نسبت به طو ل عمر ستاره ا ي چو ن " خورشيد " است كه نزديك به 10 ميليو ن سا ل – و يا بيشتر – است ، دورا ن بسيار كو تاهي است .
هم امروز " خورشيد خانم " با سني نزديك به 5/4 ميليارد سا ل ، در نيمه راه زندگي است .
تولد
خورشيد خانم ، در هر دم 7000 ميليون تن ئيدروژن فرو مي دهد تا بتواند درد زايمان را تاب اورد .
در گوش اين نوزاد 5973502000000000000000 تني ، " زمين " خواندند؛اگر چه بعد ها ، لقب " زمين نا ارام " گرفت .

دختر كوچولوي شيطا ن ، با چالاكي از دامن مادر گريخت و در بين خواهرش زهره و برادرش بهرام ، پنهان شد ؛ در فاصله اي نه چندان دور ، در 149573000 كيلومتر از مادر . دست در دست ديگر خواهران و برادرانش، به بازي " عمو زنجير باف " پيوست ؛ در يك راستا و در يك ورق وشخص .

و نگراني بي پايان مادر ، از در دام افتادن بچه ها در سياهچا له .

خانواده خورشيد ، از دودمان " راه شيري است ؛ يكي از 100 ميليارد ستاره ان ؛ نزديكترين همسايه با خانه خورشيد ، فقط چهار سال نوري فاصله دارد . دو سوي دامن اين دودمان – راه شيري – از همد يگر 80000 سال نور ي است ؛ اين خانواده يكي از ميليون ها خانواده اي است كه "هستي " نام دارد .

شيخ محمود شبستري ، در 700 – 600 سال پيش از امروز ، گفت:

جهان در پيش اين نه سقف مينا
چو خشخاشي بود بر روي دريا
نگر تا تو از اين خشخاش چندي
سزد بر سبلت خود گر بخندي
درامد
تصویر جدید ی که از طبیعت پیرا مو ن ما ن و از جا یگا ه خود در ا ن داریم ، باز تا ب ها یی د ر گستر ه ی فرهنگ پیدا کر ده ا ست . طبیعت گرا یی نوینی پدید ا مد و از مفهو م تا زه ا ی از همبستگی بین ا نسا ن و دیگر جانوران و در واقع سرا سر زیستکره ا گا ه شده ایم . سهم ا صلی فر ن بیستم ان بود که را ه حل ها ی پیش بینی نشده ای برا ی تنا قضا تی که از قر ن نوزدهم به جا ی ما ند ، پیشنها د کرد.
امروز ، در گا م سریع تکا مل که پیموده می شود ، خطر ایجا د شکا فی ژرف بین انا نی که از دانش بر خور دار ند و انها یی که از ا ن محروم اند،- بین کسا نی که در انقلا ب علمی و اقتصا دی جا ری شر کت دا رند و ا ز ا ن بهر ه می گیر ندو انا نی که سهمی در ا ن ندا رند- بوجود امد ه ا ست .
...
امروز در پدید ه ها ی طبیعی ، پیچید گی عا مل تعیین کنند ه ا ست ؛ برا ی رو یا رو یی با ید این در همی را شنا خت و را هها ی مقا بله با ان را دریا فت ؛در این رویارویی به رویکردی نیاز ا ست که با شیوه ها ی متد ا ول دیروز، تفا وت دارد .
ا یا پیش ا ز انکه به اندیشید ن عا دت کنیم ، به زیستن عا د ت نکر ده ا یم ؟
می گو یند مجهز شد ن به دا نش پیشگا م و فنا وری پیشا هنگ ، بمعنا ی رفا ه بیشتر نیست ، بلکه ضرورت بقا ست .
شنا خت در هر مفهمو می با ید که کا ر ا یی دا شته با شد ، نه انکه بر ا بها م بیا فزا ید.
فقر عمومی یک ا مر مختو م نیست ، بلکه بر ایند رفتار خود ما ست . دنیا یی که فقر دایمی را پذیرا با شد ، همیشه هدف سوا نح ا کو لو ژیکی و تنگنا ها ی دیگر ا ست .
در یا فت وا قعیت ها ، هموا ره با حکمی که ذهن به انگیز ه ی نیا ز ها و پسند ها و ارزو ها ی فردی و ا جتماعی در با ره ی ا ن می کند ، همخوا ن نیست ؛شا ید هم بتوا ن گفت که ذهن ، ا گا ها نه یا نا ا گا ها نه چه بسا در تصو یر ی که از وا قعیت ها در ان پدید می ا ید ، به دستکا ری می پر دا زد؛ ان می بیند که می خوا هد و چنا ن می بیند که می خوا هد ا یا من نیز در ا ین را ه ، گا م بر دا شته و می دا رم ؟
و اینک : برگها یی از یا دا شت ها ی دور و نزدیکم ، که پیشکش ا ست . ا دعا یی ندا شته و ندا رم .

رضا تا با ن
وا پسین روز ها ی بهار یکهزارو سیصدوهشتا د و هفت
خور شید ی