۱۳۸۷ بهمن ۴, جمعه

بخش چهارم از گزارش سفر سه روزه


به شهرداری انارک وارد می شویم ، با استقبال سرد و یخ بسته ی شهردار ؛ میگوید : نهار که خورده اید؟ و ادامه می دهد که اینجا – یعنی انارک ، تبعیدگاه بوده است ! آیا خود شهردار نیز تبعیدی است ؟ پشت میز بلند قامت مقام شهرداری می نشیند و می گوید :انارک امروز 100 هکتار مساحت دارد و زمانی نیز 15000 نفر سکنه داشته است . کی ؟ این را هم بما نمی گوید . و اینکه هم اکنون انارک بیش از 100 خانه ی خا لی از سکنه دارد . شهردار از اصفهان آمده و در هما ن شهرداری ، در اتاق چسبیده به اتاق ریاست زندگی می کند . کفش ها ی براقش ، خبر دار ایستاده است . اتاق سرد است و خاکستری . بخاری نفتی با تما م توان شعله می کشد .
...
برگی از یادداشت های "هدین"، که بیش از یکصد سا ل پیش نوشت در من باز می شود ؛ آنجا که نوشت : انارک 100 خانه دارد ، در در انجا زراعت نمی شود ؛ چون آبی کم که از چشمه ی انارک به بیرون می پرد برای آبیاری کافی نیست . از اینرو ، مردم انارک از راه شتر داری امر معاش می کنند ، و در حدود 300-200 شتر دارند .
...
انارک را افتاده در پا ی دامن پرچین و پاره پاره ی "پیر سنگ"، 570 میلیون ساله ی کوه "دره انار "، می یابم . ره آوردی با خود ندارم . دستم خا لی است . "پیر سنگ "، دگرگون است . جرات در آغوش گرفتن و بوسه بر او را ندارم . ترس از اینکه دیوانه ام پندارند . به احترام ، عکسی با او می گیرم . می بینم دست آدمی برجی و بارویی بر "سنگ پیر"ساخته و آن را نشانه شهر دانسته و بدیوار آویخته است. بر پوستری که رنگ باخته وخسته از ایستادن در راهروی ورودی شهرداری است ، آمده : انارک " ناروسینه " اسم داشته و عمری 800 ساله دارد . چه ساده اندیشی جسورانه ای !
...
از دامن "پیرسنگ" پر خمش ، پائین می آ یم . کاروانسرایی بجا مانده از دیروز ، من را به خود می خواند :
... " کاروانی از را ه می رسد و خود را در کاروانسرا پهن می کند . کاه و پنبه دانه به شتر ها داده می شود ؛ و پالان ها یشا ن برداشته می شود ، و هرچه را که میا ن پالان و پوست قرار داردو امکا ن دارد پوست را بساید نیز کنار گذاشته می شود .پشت شتر ها قشو می شود .و توده غباری به هوا بلند می شود
روی یک "ساج"، که آن را روی گودالی قرار داده اند و زیرش آتش افروخته اند ، نا ن گندم می پزند . وصله می زنند و به وسا یل سقرشا ن رسیدگی می کنند . چا ی می خورند و دور آتش گپ می زنندو دود می کنند .لخت می شوند و با ناخن شستشا ن ، شپش ها ی شا ن را می کشتند .
...
امروز ، کاروانسرا خا لی است ؛ شتربانا ن رفته اند ؛ معدن کاوان 2000 سا له نیز رفته اند . انارک، تنهاست .
دخترکی 8-7 سا له در اتاقی برنگ " کانی"، مس ،در کامپیوترش سرگرم بازی است . این نقشبند ِ خواب و بیداری من شد .
...

هیچ نظری موجود نیست: