راه از انارک به خور ، به سوی شمال می رود . در بلندی ها ی " دره ی انجیر " ، از میان "پیر سنگ ِ"570 میلیون ساله می گذریم . دریایی کم ژرفا بمدت 19 میلیون سال در پا ی "پیر"، خود را پهن کرده بود و ته نشست ها ی رسوبی گونه گون بر جای گذاشت و رفت . امروز 45 میلیون سا ل از آن زما ن می گذرد .
به سوی خاور می چرخیم و به "چاه خربزه"، خوابیده بر پا ی " کوه چاه گربه"،که معدن " نحلک"، در آن است می رسیم . از این به بعد ، سوار بر نهشته ها ی جوان ، به الله آباد با بلندی 800 ممتر از رویه ی دریا در راستای خاور ، به بلندی های "کج کلاه" و "کله پهنو"، چنگ می اندازیم و رد می شویم . گسله های موازی و درهم و برهم Tبرجستگی ها را خرد و شکننده کرده است . راه به خاور ادامه می یابد و به چوپانان می رسد .بعد ، دو راهی جندق و خور .راه جندق به شمال است و خور در همان راستا ی خاور . به تندی از "آبادان"، "چاه ملک"، و "فرخی" هم رد می شویم .به خور رسیده ایم . پیاده می شویم . کاروانسالار ما با حوصله و دقت ، ما را به "خور " رسا ند و فرمان اتراق داد .اگر همین راه خاور را ادامه می دادیم ، سر انجام به طبس می رسیدیم . در این سفر ، از چوپانان به خور کوه "زرمو "راه ، برما بست ؛ آنگونه که بسمت شما ل چرخی زدیم و از تنگه ی "زالو آباد"، به سوی خاور چرخیدیم .
...
کاروان "هدین"، پس از 26 کیلو متر راه پیمودن و 36 کیلومتری که روز پیش از آن رفته بود هنوز در چوپانان در اتراق است .هوا عالی است ؛ روز 4 بهمن ماه1285 خورشیدی است . چند تکه ابر سبک در آسمان بازی می کند ."هدین "، گردش کنان به میدان ده رفته و در آنجا نشسته و از زنان خواسته که برایش مدل نقاشی بشوند .نقاشی از زن ها مشکل تر از مردان است . زنان برای نشستن در مقابل "هدین"، همه نوع فکر وخیا ل به خود راه می دهند .قول انعام به زنان داده که قبول کرده اند ؛ امانتوانسته آ نان را قانع کند که چادر خود را آنقدر کنار بزنند تا بتواند صورتشا ن را ببیند .
زنان ، همه چیز هستند جز زیبا و بی نتیجه "هدین"، در میان زنانی که دوروبرش هستند و با دهان باز نگاهش می کنند ، بدنبا ل یک صورت زیبا و خیا ل پرور می گردد.
زنان جمع شده به دور "هدین " ، چیزی نمی گویند ؛ لب ها یشا ن خیلی گوشتا لو است ؛ دماغ بزرگ و بی فرم دارند و مو ها صاف و بافته شده است .تمام سر وصورت در لچک و شا ل زشتی پیچیده شده است ؛ لچک و شا لی که روزگاری رنگارنگ بوده است .لباس اصلی زن ،چادر است که تمام هیکل زنانه را پنهان می کند .زیر چادر یک دستما ل هم بسر بسته اند .
...
به سوی خاور می چرخیم و به "چاه خربزه"، خوابیده بر پا ی " کوه چاه گربه"،که معدن " نحلک"، در آن است می رسیم . از این به بعد ، سوار بر نهشته ها ی جوان ، به الله آباد با بلندی 800 ممتر از رویه ی دریا در راستای خاور ، به بلندی های "کج کلاه" و "کله پهنو"، چنگ می اندازیم و رد می شویم . گسله های موازی و درهم و برهم Tبرجستگی ها را خرد و شکننده کرده است . راه به خاور ادامه می یابد و به چوپانان می رسد .بعد ، دو راهی جندق و خور .راه جندق به شمال است و خور در همان راستا ی خاور . به تندی از "آبادان"، "چاه ملک"، و "فرخی" هم رد می شویم .به خور رسیده ایم . پیاده می شویم . کاروانسالار ما با حوصله و دقت ، ما را به "خور " رسا ند و فرمان اتراق داد .اگر همین راه خاور را ادامه می دادیم ، سر انجام به طبس می رسیدیم . در این سفر ، از چوپانان به خور کوه "زرمو "راه ، برما بست ؛ آنگونه که بسمت شما ل چرخی زدیم و از تنگه ی "زالو آباد"، به سوی خاور چرخیدیم .
...
کاروان "هدین"، پس از 26 کیلو متر راه پیمودن و 36 کیلومتری که روز پیش از آن رفته بود هنوز در چوپانان در اتراق است .هوا عالی است ؛ روز 4 بهمن ماه1285 خورشیدی است . چند تکه ابر سبک در آسمان بازی می کند ."هدین "، گردش کنان به میدان ده رفته و در آنجا نشسته و از زنان خواسته که برایش مدل نقاشی بشوند .نقاشی از زن ها مشکل تر از مردان است . زنان برای نشستن در مقابل "هدین"، همه نوع فکر وخیا ل به خود راه می دهند .قول انعام به زنان داده که قبول کرده اند ؛ امانتوانسته آ نان را قانع کند که چادر خود را آنقدر کنار بزنند تا بتواند صورتشا ن را ببیند .
زنان ، همه چیز هستند جز زیبا و بی نتیجه "هدین"، در میان زنانی که دوروبرش هستند و با دهان باز نگاهش می کنند ، بدنبا ل یک صورت زیبا و خیا ل پرور می گردد.
زنان جمع شده به دور "هدین " ، چیزی نمی گویند ؛ لب ها یشا ن خیلی گوشتا لو است ؛ دماغ بزرگ و بی فرم دارند و مو ها صاف و بافته شده است .تمام سر وصورت در لچک و شا ل زشتی پیچیده شده است ؛ لچک و شا لی که روزگاری رنگارنگ بوده است .لباس اصلی زن ،چادر است که تمام هیکل زنانه را پنهان می کند .زیر چادر یک دستما ل هم بسر بسته اند .
...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر